
آغاز خاموشیهای سراسری برق در سراسر کشور؛ آغاز بحرانی زودهنگام پیش از تابستان
با ورود به اردیبهشت ۱۴۰۴، خاموشیهای سراسری در بسیاری از استانهای ایران آغاز شده است. این قطعیها که از اواسط فروردین بهصورت پراکنده مشاهده میشد، اکنون به شکل برنامهریزیشده و مداوم در دستور کار شرکت توانیر و شرکتهای توزیع نیروی برق قرار گرفته است. تنها در تهران، طبق اعلام شرکت برق منطقهای، شهروندان باید در دو نوبت روزانه، بین ساعات ۸:۳۰ تا ۲۳:۳۰ منتظر قطع برق باشند.
مصرف برق در این فصل از سال معمولاً پایینتر از تابستان گزارش میشد اما بهدلیل افزایش زودهنگام دمای هوا، مصرف برق کشور به شکل کمسابقهای رشد کرده است. آمارها نشان میدهد مصرف نسبت به مدت مشابه سال گذشته، رشدی ۱۹ درصدی را تجربه کرده و به بیش از ۵۹ هزار مگاوات رسیده است.
در همین راستا، وزارت نیرو با صدور اطلاعیهای هشدار داد که در صورت عدم صرفهجویی گسترده از سوی مردم، ناترازی بین تولید و مصرف برق به ۳۰ هزار مگاوات خواهد رسید. این میزان از کسری، بزرگترین شکاف انرژی در دهههای اخیر محسوب میشود. طبق اطلاعات رسمی، ظرفیت تولید عملی نیروگاهها به دلیل کاهش سطح آب سدها و تعمیرات نیروگاههای حرارتی بهشدت کاهش یافته است.
بر اساس اعلام شرکت توانیر، دلیل اصلی این بحران، نبود سرمایهگذاری کافی در حوزه زیرساختهای انرژی است. پیام باقری، عضو اتاق بازرگانی ایران در جریان نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی اظهار داشت که برای دستیابی به رشد اقتصادی ۸ درصدی هدفگذاریشده در برنامه هفتم توسعه، باید سالانه حداقل ۱۴۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در بخش انرژی انجام شود. اما این مهم در سالهای گذشته محقق نشده است.
از سوی دیگر، گزارشها نشان میدهد که بیش از ۵۰ اداره دولتی و غیردولتی در تهران به دلیل بیتوجهی به الزامات صرفهجویی، با قطع برق مواجه شدهاند. تورج سروش، مجری طرح پایش مصرف سازمانها، اعلام کرده که تمامی نهادهای اداری موظف به کاهش ۳۰ درصدی مصرف در ساعات اداری و ۶۰ درصدی در ساعات غیرکاری هستند. وی هشدار داد که در صورت تکرار تخلف، انشعابات این ادارات بهطور دائم لغو خواهد شد.
در کنار ادارات، تمرکز جدید وزارت نیرو بر کنترل مصرف مشترکان خانگی نیز به مرحله اجرا رسیده است. بر اساس گزارش معاون شرکت توزیع برق تهران، مشترکانی که بیش از ۲.۵ برابر الگوی مصرف برق استفاده کنند، ابتدا پیامک هشدار دریافت میکنند و در صورت عدم همکاری، آمپر برق آنها بهصورت خودکار کاهش داده میشود. به گفته صلابت، این اقدام برای محافظت از شبکه در ساعات اوج مصرف اجرا میشود.
در جدولهای منتشرشده توسط شرکت برق تهران بزرگ، مناطق مختلف شهر در گروههای زمانی دو ساعته تقسیم شدهاند. از شرق تهرانپارس و نارمک گرفته تا جنوب تهران مانند نازیآباد و خزانه، ساکنان باید در ساعات اعلامشده برای قطعی آماده باشند. طبق اطلاعیه شرکت توزیع برق، این خاموشیها تا اطلاع ثانوی ادامه خواهند داشت.
مسئولان شرکت توانیر ضمن پوزش از شهروندان، اعلام کردند که تمام تلاش برای مدیریت بحران و جلوگیری از گسترش خاموشیها در حال انجام است. با این حال، منابعی در داخل وزارت نیرو تاکید میکنند که بخشی از نیروگاههای برقآبی عمداً از مدار خارج شدهاند تا در پیک تابستان وارد مدار شوند و استفاده از منابع آبی در زمان ضروری انجام شود.
از سوی دیگر، شکایات گستردهای از سوی صنایع و واحدهای تولیدی نیز گزارش شده است. قطعیهای بدون هشدار قبلی، در برخی مناطق صنعتی باعث تعطیلی خط تولید و زیانهای قابل توجه شدهاند. رئیس اتاق بازرگانی مشهد، در گفتوگو با رسانهها اعلام کرد که برخی صنایع غذایی و دارویی تا ۴ ساعت در روز برق ندارند.
شرکت توانیر در اطلاعیه جدید خود از عموم مردم خواسته است که با استفاده از روشهای اطلاعرسانی، همچون اپلیکیشن “برق من”، کد USSD، یا تماس با سامانه ۱۲۱ از زمان دقیق خاموشی منطقه خود مطلع شوند. همچنین پویش #۲۵_درجه نیز برای تنظیم دمای کولرها بین ۲۴ تا ۲۶ درجه توسط این شرکت تبلیغ میشود.
در حال حاضر، بسیاری از مشترکان تهرانی در ساعات اعلامشده از آسانسور استفاده نمیکنند، لوازم برقی حساس را خاموش نگه میدارند و از منابع نوری جایگزین مانند چراغ شارژی استفاده میکنند. به نظر میرسد که این وضعیت در کوتاهمدت تغییر چندانی نخواهد داشت و تابستان ۱۴۰۴ با فشار مضاعفی بر شبکه برق همراه خواهد بود.
بحران مزمن در سیاستگذاری انرژی؛ چرا به ناترازی رسیدیم؟
ساختار سیاستگذاری انرژی در ایران از دههها پیش با چالشهای ریشهای مواجه بوده است. از یکسو، قیمت حاملهای انرژی در ایران بهطور مزمن پایین نگه داشته شده و از سوی دیگر، انگیزهای برای اصلاح مصرف در بین مردم و صنایع به وجود نیامده است. نتیجه این رویکرد، مصرفی افسارگسیخته و سرمایهگذاریهای متوقفشده بوده است. زمانی که مصرف سالانه بهشکل پیوسته افزایش مییابد، اما تولید ثابت میماند یا بهدلایل فنی کاهش مییابد، شکاف اجتنابناپذیر خواهد بود.
مشخص نبودن راهبردهای پایدار برای تولید برق، نبود مشوقهای بلندمدت برای سرمایهگذاران بخش خصوصی و حرکت نکردن به سمت انرژیهای تجدیدپذیر، از نقاط ضعف اصلی تصمیمگیری در سطح کلان بودهاند. بسیاری از نیروگاههای ایران با فناوریهای قدیمی کار میکنند و راندمان پایینی دارند. همچنین، سهم انرژی خورشیدی و بادی در سبد برق کشور همچنان ناچیز باقی مانده است.
نقش سرمایهگذاری در شکست یا پیروزی شبکه برق
پیام باقری، از اعضای اتاق بازرگانی ایران، عددی تکاندهنده ارائه داده است: برای تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی که در برنامه هفتم توسعه پیشبینی شده، سالانه باید ۱۴۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری انجام شود. این عدد نهتنها در سالهای گذشته محقق نشده، بلکه فاصله آن با واقعیت اقتصادی کشور، روزبهروز بیشتر شده است.
صنعت برق ایران برای توسعه و نوسازی، نیاز به تزریق سرمایه در سه محور اصلی دارد: افزایش ظرفیت تولید، بهینهسازی شبکه انتقال، و نوسازی تجهیزات مصرف. در نبود این سرمایهگذاریها، نهتنها عرضه برق متناسب با تقاضا رشد نمیکند، بلکه هزینه تعمیر و نگهداری نیروگاهها نیز افزایش مییابد. نتیجه نهایی این فرآیند، ورود زودهنگام به دوره خاموشی حتی پیش از شروع تابستان است.
بسیاری از فعالان اقتصادی بر این باورند که سرمایهگذار داخلی و خارجی تنها زمانی وارد حوزه تولید انرژی میشود که امنیت اقتصادی، بازگشت سرمایه، و چشمانداز روشن از سودآوری وجود داشته باشد. در غیاب این مؤلفهها، منابع مالی ترجیح میدهند به سمت بازارهای غیرمولد و سوداگری هدایت شوند.
اقتصاد خانوار در چنگال خاموشی؛ فشار بیسابقه بر مردم
قطع برق اگرچه یک معضل فنی بهنظر میرسد، اما پیامدهای آن مستقیماً بر سفره مردم اثر میگذارد. خانوارهای شهری بهخصوص در مناطق گرمسیر یا پرجمعیت مانند تهران، مشهد، اهواز و کرج، اکنون مجبور شدهاند برای مدیریت گرما از لوازم سرمایشی بیشتر استفاده کنند. اما همین وسایل، بار اضافی به شبکه تحمیل میکند و هزینه قبضها را نیز افزایش میدهد.
از طرفی، کاهش آمپر برق مشترکان پرمصرف توسط شرکتهای توزیع به معنای اختلال جدی در عملکرد وسایل ضروری مانند یخچال، کولر و ماشین لباسشویی است. در برخی مناطق، خانوادهها گزارش دادهاند که قطع برق باعث فساد مواد غذایی در یخچال یا حتی خاموشی دستگاههای پزشکی خانگی شده است. این بحران فراتر از ناراحتی موقتی است و ابعاد معیشتی پیدا کرده است.
افزایش دمای هوا و گرمای طاقتفرسا در کنار افزایش هزینه برق برای خانوارهایی که بیش از الگو مصرف میکنند، باعث فشار مضاعف بر بودجه ماهانه خانوادهها شده است. هزینههای جایگزین مانند خرید باتری، ژنراتور، پنکه و تجهیزات ذخیرهسازی برق هم از اقشار کمدرآمد بر نمیآید. در این میان، صرفهجویی واقعی تنها زمانی ممکن میشود که فرهنگ مصرف تغییر کند؛ موضوعی که سالها در سیاستگذاری نادیده گرفته شده است.
بحران برق در صنعت؛ توقف تولید و کاهش بهرهوری
صنایع کوچک و متوسط بهعنوان بدنه اصلی تولید کشور، بیشترین آسیب را از خاموشیها دیدهاند. در برخی شهرکهای صنعتی استانهای تهران، البرز، قزوین و اصفهان، برق روزانه برای چند ساعت قطع میشود بدون آنکه اطلاعرسانی دقیقی انجام شود. خطوط تولید به خاموشی حساس هستند و هر قطعی غیرمنتظره باعث توقف کل فرآیند، هدررفت مواد اولیه، و خسارتهای قابل توجه مالی میشود.
برخی واحدهای غذایی و دارویی بهویژه در فصل گرما، نیاز به برق پایدار برای کنترل دمای محیط دارند. قطع برق برای این واحدها به معنای آسیب به محصولات، تأخیر در تحویل سفارشها و نارضایتی مشتریان است. در واحدهای تولیدی صنعتی مانند ریختهگری یا ذوب فلزات، هر خاموشی برابر است با از بین رفتن بخشی از تولید روزانه.
در این شرایط، برخی صنایع ناچار به خرید ژنراتورهای پرهزینه یا استفاده از دیزل شدهاند؛ گزینههایی که هم هزینهبر هستند و هم آلودگی زیستمحیطی دارند. اما برای صنایع کوچک که توان خرید این تجهیزات را ندارند، تعطیلی موقت یا حتی دائمی خط تولید تنها راهحل باقیمانده است. بحران برق اکنون نهتنها یک معضل زیربنایی، بلکه یک تهدید اقتصادی برای اشتغال و تولید ملی محسوب میشود.
ناترازی برق و ابعاد اقتصاد کلان؛ زنگ خطر برای رشد اقتصادی
در یک نگاه کلان، ناترازی انرژی بهویژه در بخش برق، یکی از موانع اصلی رشد اقتصادی پایدار در ایران محسوب میشود. اقتصاد بدون زیرساخت پایدار انرژی، نهتنها امکان توسعه تولید را ندارد، بلکه حتی حفظ ظرفیت فعلی نیز دشوار خواهد شد. در کشوری که بخش بزرگی از صنایع، خدمات عمومی، کشاورزی و حملونقل به برق وابستهاند، تداوم قطعیها مستقیماً با کاهش رشد اقتصادی، افزایش تورم و تضعیف اعتماد سرمایهگذاران پیوند میخورد.
طبق برآوردهای رسمی، تنها برای گذر از تابستان ۱۴۰۴ نیاز به ۲۰ تا ۳۰ هزار مگاوات برق اضافی وجود دارد. این در حالی است که نهتنها تولید برق افزایش نیافته، بلکه برخی نیروگاههای موجود نیز بهدلیل نبود تعمیرات اصولی و فرسودگی از مدار خارج شدهاند. کسری مزمن بودجه، تحریمها و نبود مشارکت جدی بخش خصوصی، همه در کنار هم باعث شدهاند که این شکاف بهصورت ساختاری در اقتصاد ایران نهادینه شود.
ناترازی برق در سطوح ملی، شاخصهای کلیدی اقتصاد را نیز تهدید میکند. کاهش تولید صنعتی، افت صادرات، افزایش هزینههای عملیاتی شرکتها و رکود در بازار کار از جمله اثرات این بحران هستند. در همین حال، بهای تولید نیز افزایش یافته و در نهایت روی قیمت تمامشده کالاها و خدمات تاثیر گذاشته است. این موضوع مستقیماً با قدرت خرید مردم و نرخ تورم در ارتباط است.
مسیرهای پیشنهادی؛ خروج از بنبست با مشارکت و بازنگری
اولین و بنیادیترین گام برای برونرفت از بحران، بازنگری در سیاستهای انرژی کشور است. ساختار قیمتگذاری فعلی، مصرف را تشویق و تولید را تنبیه میکند. تا زمانی که یارانه پنهان انرژی به شکل بیهدف و گسترده ادامه داشته باشد، انگیزهای برای صرفهجویی یا توسعه فناوریهای پاک ایجاد نخواهد شد.
دومین راهحل، تسهیل مسیر ورود بخش خصوصی به بازار برق است. این موضوع شامل مجوز تأسیس نیروگاه خصوصی، خرید تضمینی برق، اعطای معافیتهای مالیاتی و فراهم کردن بستر فروش مستقیم برق به صنایع میشود. در حال حاضر، بسیاری از سرمایهگذاران داخلی و خارجی در حوزه انرژی علاقهمند به ورود هستند، اما ساختارهای پرمخاطره و نرخ بازگشت سرمایه نامعلوم آنها را از سرمایهگذاری بازمیدارد.
مسیر سوم، تمرکز بر انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای نوین است. ایران با دارا بودن اقلیم خشک، تابش شدید خورشید و باد در مناطق جنوبی و غربی، پتانسیل بالایی برای تولید برق از منابع پاک دارد. با این حال، سهم این منابع در حال حاضر کمتر از یک درصد است؛ عددی که برای یک کشور در حال توسعه، فاصله زیادی با اهداف پایداری دارد.
همچنین، فرهنگسازی برای تغییر الگوی مصرف انرژی در سطح خانوارها و سازمانها باید جدی گرفته شود. ابزارهای جدید مانند کنتورهای هوشمند، تعرفهگذاری پلکانی واقعی، و پاداش برای مشترکان کممصرف میتواند در تغییر رفتار مصرفی مؤثر باشد. در مقابل، ادامه سیاست ارزانفروشی برق، تنها باعث هدررفت منابع و تشدید بحران خواهد شد.
تأملی بر آینده: فرصت یا تهدید؟
تداوم وضعیت فعلی ناترازی برق میتواند کل ساختار اقتصادی را دچار اختلال کند. در کوتاهمدت، خطر تعطیلی برخی صنایع، کاهش تولید ناخالص داخلی و نارضایتی عمومی وجود دارد. اما اگر این بحران بهعنوان زنگ هشدار برای تغییر سیاستها تلقی شود، میتواند به فرصتی برای اصلاحات اساسی بدل شود.
فرصتهایی نظیر توسعه بازار برق، تقویت بخش خصوصی، هوشمندسازی شبکه و گذار به اقتصاد سبز، همگی از دل بحران فعلی قابل استخراج هستند. اما شرط تحقق این فرصتها، پذیرش واقعیتها، شفافسازی اولویتها، و خروج از نگاه متمرکز دولتی است. اقتصاد امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به برق پایدار، سیاستهای هوشمند و اعتمادسازی نیاز دارد.
اگر تصمیمگیران، کارشناسان، فعالان اقتصادی و مردم به شکل یکپارچه به اهمیت انرژی در توسعه کشور نگاه کنند، عبور از این مرحله دشوار ممکن خواهد بود. ناترازی برق تنها یک اختلال در شبکه توزیع نیست، بلکه هشداری جدی برای کل مدل اقتصادی ماست. تصمیم امروز، آیندهای روشنتر یا تاریکتر را رقم خواهد زد.