کارل پولانی؛ اقتصاددانِ منتقد بازار آزاد و بنیانگذار اقتصاد نهادی
تاریخ تولد: ۲۵ اکتبر ۱۸۸۶
حوزه تخصص: اقتصاد سیاسی، جامعهشناسی اقتصادی، تاریخ اقتصاد
مقدمه
کارل پولانی (Karl Polanyi) یکی از چهرههای برجسته قرن بیستم در تاریخ اندیشه اقتصادی است؛ اندیشمندی که در زمانی بر صحنه فکری اروپا ظاهر شد که بازار آزاد و سرمایهداری صنعتی در اوج قدرت بودند. او با نگاهی جامعهشناختی و تاریخی به اقتصاد، مفهومی را مطرح کرد که تا امروز الهامبخش اقتصاددانان نهادی و منتقدان نئولیبرالیسم است: اقتصاد همواره درون نهادهای اجتماعی و سیاسی جاگذاری شده است، نه پدیدهای مستقل و خودتنظیم.
دوران زندگی و شکلگیری اندیشه
پولانی در سال ۱۸۸۶ در امپراتوری اتریش–مجارستان به دنیا آمد. دوران جوانی او مصادف بود با رشد صنعتی سریع اروپا و شکلگیری بازارهای آزاد ملی و بینالمللی. وی تحصیلات خود را در رشته حقوق و فلسفه به پایان رساند و در دهههای بعد، تحت تأثیر بحرانهای اقتصادی، جنگ جهانی اول و رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰، به نقد بنیادهای نظری بازار آزاد پرداخت.
پولانی در ابتدا روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی بود، اما با گذشت زمان، مطالعات خود را در حوزه تاریخ اقتصادی گسترش داد. مهاجرت به انگلستان و سپس به آمریکا، او را با اندیشههای سوسیالیستی، کینزی و انسانگرایانه پیوند داد و مسیر فکری او را به سمت نقد اقتصاد کلاسیک سوق داد.
کتاب دگرگونی بزرگ؛ نقطه عطف در نقد بازار آزاد
شاهکار پولانی، کتاب «دگرگونی بزرگ» (The Great Transformation) است که در سال ۱۹۴۴ منتشر شد. او در این کتاب توضیح میدهد که چگونه اقتصاد مدرن سرمایهداری، از قرن نوزدهم به بعد، جامعه را به «بازاری خودتنظیم» تبدیل کرد؛ بازاری که در آن همه چیز ــ از نیروی کار گرفته تا زمین و پول ــ به کالا تبدیل شد.
از دید او، این فرآیند تاریخی بزرگترین تحول اجتماعی تاریخ بشر بود؛ زیرا برای نخستینبار، اقتصاد از بستر اجتماعی خود جدا شد و به یک نظام مستقل بدل گشت. به باور پولانی، همین جدایی بود که به بحرانهای اجتماعی، بیکاری گسترده، استعمار اقتصادی و در نهایت جنگ جهانی دوم انجامید.
مفهوم جاگذاری (Embeddedness) در اقتصاد
یکی از مهمترین مفاهیم فکری کارل پولانی، «جاگذاری اقتصاد در جامعه» است. او استدلال میکند که در جوامع پیشاصنعتی، فعالیتهای اقتصادی همیشه بخشی از روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بودند. انسانها برای بقا، تولید و مبادله، در چارچوب سنتها، نهادها و ارزشهای مشترک عمل میکردند.
اما با ظهور بازار آزاد، این پیوند گسسته شد. اقتصاد بهجای آنکه در خدمت جامعه باشد، جامعه را در خدمت خود گرفت. پولانی هشدار میدهد که هرگاه بازار از کنترل نهادهای اجتماعی خارج شود، جامعه برای بقا مجبور میشود واکنشی دفاعی نشان دهد. او این واکنش را «جنبش مضاعف» (Double Movement) مینامد؛ یعنی گسترش بازار از یک سو و تلاش جامعه برای مهار آن از سوی دیگر.
نقد بازار خودتنظیم و پیامدهای اجتماعی آن
پولانی معتقد بود ایدهی «بازار خودتنظیم» صرفاً یک خیال نظری است که در عمل موجب نابودی بنیانهای انسانی و طبیعی جامعه میشود.
در نظام بازار آزاد، کارگر به کالایی تبدیل میشود که باید در بازار کار رقابت کند؛ زمین به دارایی خصوصی تبدیل میشود که ارزش آن صرفاً با قیمت تعیین میگردد؛ و پول، بهجای وسیلهی مبادله، به ابزاری برای سفتهبازی بدل میشود.
به باور او، این تبدیلشدن عناصر حیاتی زندگی به کالا، سه بحران اساسی ایجاد میکند:
- بحران اجتماعی: از بین رفتن همبستگی و افزایش نابرابری؛
- بحران زیستمحیطی: استفاده بیرویه از منابع طبیعی بدون درنظرگرفتن پایداری؛
- بحران مالی: بیثباتی ناشی از نوسان بازارها و سودجویی کوتاهمدت.
بازتاب نظریه در اقتصاد نهادی و سیاست معاصر
نظریات پولانی پس از دهه ۱۹۷۰، بهویژه در دوران سلطهی نئولیبرالیسم و سیاستهای خصوصیسازی، دوباره مورد توجه قرار گرفت. اقتصاددانان نهادی مانند داگلاس نورث، جوزف استیگلیتز، و ها-جون چانگ، همگی بر این باورند که اقتصاد بدون نهادهای کارآمد، مقررات اجتماعی و نظارت دولت، نمیتواند کارکرد پایدار داشته باشد.
در جامعهشناسی اقتصادی نیز، مفهوم «جاگذاری» پایهی پژوهشهای جدید دربارهی شبکههای اجتماعی در اقتصاد شد. مارک گرانووتر در نظریهی معروف خود دربارهی روابط شبکهای بازار کار، مستقیماً به پولانی ارجاع داده است.
امروزه، بسیاری از مباحث دربارهی عدالت اجتماعی، توسعه پایدار و اقتصاد انسانی، ریشه در دیدگاههای پولانی دارد. کشورهایی که توانستهاند تعادلی بین بازار و نهادهای اجتماعی برقرار کنند ــ مانند کشورهای اسکاندیناوی ــ در واقع به نوعی تجسم عملی اندیشهی او هستند.
اهمیت کارل پولانی در دنیای امروز
در جهانی که نابرابری، تغییرات اقلیمی و بحرانهای مالی پیاپی زندگی انسانها را تهدید میکند، اندیشهی پولانی بیش از هر زمان دیگری موضوعیت دارد. او به ما یادآوری میکند که اقتصاد نه یک ماشین خودکار، بلکه بخشی از جامعه انسانی است.
بازار آزاد بدون نظارت اجتماعی، به همان سرعتی که رشد میکند، میتواند فروبپاشد. از اینرو، سیاستگذاران امروز برای طراحی نظامهای اقتصادی عادلانهتر، باید میان آزادی بازار و عدالت اجتماعی تعادل برقرار کنند — همان چیزی که پولانی آن را «بازمهار بازار توسط جامعه» مینامید.
نتیجهگیری
کارل پولانی نه فقط یک اقتصاددان، بلکه متفکری اخلاقی و اجتماعی بود که اقتصاد را از منظر انسان و تاریخ نگریست. او هشدار داد که جدایی اقتصاد از جامعه، خطری است برای تمدن بشری. اندیشهی او امروز نیز راهنمایی ارزشمند برای اقتصاددانان، سیاستگذاران و شهروندانی است که میخواهند نظامی پایدارتر و انسانیتر بسازند.
یاد او در تاریخ اندیشه اقتصادی، با مفاهیمی چون جاگذاری اقتصاد، جنبش مضاعف، و نقد بازار خودتنظیم جاودانه شده است.







