افزایش بیسابقه کسری تجاری آمریکا با چین و پیامدهای آن
در سالهای اخیر، کسری تراز تجاری ایالات متحده آمریکا در برابر چین به یکی از بزرگترین چالشهای اقتصادی این کشور تبدیل شده است. بر اساس دادههای منتشر شده توسط اداره آمار آمریکا (Census Bureau)، کسری تجاری سالانه آمریکا با چین به مرز ۴۰۰ میلیارد دلار رسیده است، رقمی که نشاندهنده اختلاف قابلتوجه میان واردات و صادرات این کشورهاست. این کسری عظیم نشان میدهد که میزان واردات کالا از چین به آمریکا بسیار بیشتر از صادرات کالا به چین است. در این گزارش به بررسی عوامل مؤثر بر این کسری، تأثیرات آن بر اقتصاد آمریکا و تلاشهای دولتهای مختلف برای کاهش آن پرداخته میشود.
روند تاریخی کسری تراز تجاری آمریکا با چین
از دهه ۱۹۸۰ و با گسترش روابط تجاری میان آمریکا و چین، کسری تراز تجاری آمریکا با چین روند صعودی به خود گرفت. تا دهه ۲۰۰۰، با رشد اقتصاد چین و تبدیل این کشور به یک غول تولیدی، صادرات چین به آمریکا بهطور چشمگیری افزایش یافت. این روند بهویژه در صنایع تولیدی و الکترونیک بهخوبی مشاهده میشود، چرا که شرکتهای آمریکایی به دلیل هزینههای پایین تولید در چین، تمایل زیادی به واردات کالا از این کشور پیدا کردند. در سال ۲۰۱۸، این کسری به اوج خود رسید و حدود ۴۱۳ میلیارد دلار ثبت شد که در نوع خود یک رکورد بهشمار میآید.
عوامل مؤثر بر افزایش کسری تراز تجاری
یکی از مهمترین عواملی که منجر به افزایش کسری تراز تجاری میان آمریکا و چین شده، تفاوت در هزینههای تولید است. هزینه تولید در چین به دلیل دستمزد پایینتر نیروی کار، مواد اولیه ارزانتر و سیاستهای حمایتی دولت چین بسیار کمتر از آمریکا است. این تفاوت هزینهها باعث شده که بسیاری از شرکتهای آمریکایی ترجیح دهند محصولات خود را از چین وارد کنند تا در داخل کشور تولید کنند. علاوه بر این، سیاستهای اقتصادی چین نیز نقش بسزایی در افزایش صادرات این کشور به آمریکا داشته است.
همچنین، قدرت رقابتی بالای محصولات چینی در بازار جهانی به دلیل کیفیت مناسب و قیمت پایین، باعث شده تا مصرفکنندگان آمریکایی نیز به خرید محصولات چینی روی آورند. از سوی دیگر، تعرفهها و محدودیتهای تجاری اعمالشده توسط دولتهای مختلف آمریکا برای کاهش این کسری، نتوانستهاند بهطور قابلتوجهی تأثیری بر این روند داشته باشند.
تلاشهای دولت آمریکا برای کاهش کسری تجاری
دولتهای مختلف آمریکا از جمله دولتهای باراک اوباما و دونالد ترامپ، تلاش کردهاند تا با اعمال تعرفهها و محدودیتهای تجاری، کسری تراز تجاری با چین را کاهش دهند. دونالد ترامپ در دوران ریاستجمهوری خود جنگ تجاری گستردهای را با چین آغاز کرد و تعرفههای سنگینی بر کالاهای چینی اعمال کرد. اما با این حال، این اقدامات تأثیر چندانی بر کاهش کسری تجاری نداشت و در برخی موارد حتی به افزایش قیمت کالاهای وارداتی و فشار بیشتر بر مصرفکنندگان آمریکایی منجر شد.
در سالهای اخیر نیز، تلاشهایی برای افزایش تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات از چین انجام شده است. یکی از راهکارهای پیشنهادی برای کاهش این کسری، حمایت از صنایع داخلی و توسعه تولیدات ملی است. سیاستگذاران آمریکایی معتقدند که با افزایش تولید در داخل و کاهش وابستگی به چین، میتوان این کسری را به میزان قابلتوجهی کاهش داد.
تأثیرات اقتصادی کسری تراز تجاری بر اقتصاد آمریکا
کسری تراز تجاری میان آمریکا و چین تأثیرات متعددی بر اقتصاد آمریکا داشته است. یکی از این تأثیرات، کاهش تولید داخلی و از دست رفتن فرصتهای شغلی در برخی صنایع آمریکایی است. افزایش واردات از چین بهمعنای کاهش تقاضا برای محصولات داخلی آمریکا و در نتیجه کاهش اشتغال در صنایع تولیدی است. از سوی دیگر، این کسری باعث افزایش بدهی خارجی آمریکا شده است که میتواند در بلندمدت تأثیرات منفی بر اقتصاد این کشور داشته باشد.
از سوی دیگر، برخی تحلیلگران اقتصادی معتقدند که واردات کالاهای ارزانقیمت از چین میتواند به نفع مصرفکنندگان آمریکایی باشد و هزینههای زندگی را کاهش دهد. این موضوع بهویژه در شرایطی که تورم و قیمتها در حال افزایش هستند، میتواند به مصرفکنندگان آمریکایی کمک کند تا با هزینههای کمتر کالاهای مورد نیاز خود را تأمین کنند.
آینده روابط تجاری آمریکا و چین
با توجه به پیچیدگی روابط اقتصادی میان آمریکا و چین و همچنین تنشهای سیاسی موجود، پیشبینی آینده روابط تجاری این دو کشور دشوار است. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که کسری تجاری آمریکا با چین نیازمند راهکارهای جامع و سیاستگذاریهای بلندمدت است. توسعه تولید داخلی، سرمایهگذاری در صنایع نوآورانه و تقویت رقابتپذیری محصولات آمریکایی میتواند به کاهش این کسری کمک کند. همچنین، مذاکره برای دسترسی بهتر به بازارهای چینی و کاهش محدودیتهای تجاری از دیگر راهکارهایی است که میتواند به بهبود تراز تجاری کمک کند.
در نهایت، کسری تراز تجاری آمریکا با چین یک موضوع پیچیده و چالشبرانگیز است که همچنان به عنوان یکی از مسائل اصلی در روابط اقتصادی دو کشور باقی مانده است. این کسری نهتنها بر اقتصاد آمریکا بلکه بر اقتصاد جهانی نیز تأثیرگذار است و نیازمند توجه دقیق سیاستگذاران و تحلیلگران اقتصادی برای مدیریت و کاهش آن است.