نقش بزرگان اقتصاد دیجیتال بر بازارهای جهانی سهام

اقتصاد دیجیتال یک سیستم اقتصادی است که در آن، بیش از نیمی از GDP دنیا از مسیر اطلاعات، دانش و فناوری‌های ارتباطی استخراج می‌شود. به عبارتی، اقتصاد دیجیتال مفهوم جدیدی است که از توسعه فناوری در تعریف فعالیت کشورها، تجارت آنها و ارتباط جمعی حاصل شده است. بنابراین، اقتصاد دیجیتال را می‌توان یک ساختار اقتصادی دانست که ستون‌های آن از جنس فناوری‌های دیجیتال و بخصوص شبکههای ارتباط جمعی هستند. برخی از شرکت‌ها، مانند فروشندگان آنلاین، کسب و کاری کاملا دیجیتال دارند؛ بعضی دیگر، مانند شرکت‌های تولیدکننده محصولات، از فناوری دیجیتال و ارتباطات جمعی مبتنی بر آن برای بهبود عملیات، خدمات و فروش خود استفاده میکنند. فناوری‌های دیجیتال و بخصوص اینترنت، انقلابی در شیوه‌های کسب و کار و ارتباط با مشتری بودند. آنها به کسب و کارها فضای لازم برای دسترسی به جامعه وسیعتر و دورتری را در ۲۴ ساعت شبانه روز می‌دهند و امکانات بیشتری در تحلیل داده‌های مرتبط و بهبود در سیستم تصمیم گیری را فراهم می‌کنند.
در میان تمام کسب و کارها، آن دسته که توسعه دهنده فناوری، شبکه‌های ارتباط جمعی و فروش آنلاین بودند، بیشترین بهره را از ۳ دهه اخیر و پدیدار شدن همه جانبه اینترنت، شبکه سازی و فناوریه‌ای مرتبط به آنها بردند. استارت آپ‌هایی مانند گوگل، مایکروسافت، اپل و آمازون، در بازه زمانی کوتاهی از گاراژها و کامپیوترهای شخصی به غول‌های اقتصاد دیجیتال و سرورهای عظیم در کنترل و مدیریت داده تبدیل شدند.

بزرگترین شرکت‌ها در بازار جهانی سهام

بازار سهام عرصه تقابل محبوبیت و نمایش قدرت جذب سرمایه گذاری شرکت ها است. هر چقدر پیشرفت ها و چشم اندازهای مرتبط به یک شرکت روشن‌تر و جذابتر باشند، مردم علاقه بیشتری برای خرید سهام آن دارند و روندهای صعودی در کوتاه مدت، پیشرفت‌های چند هزار درصدی را نتیجه می‌دهند.
تا قبل از سال ۲۰۰۰، بزرگان بازار سهام، موسسات مالی و بانک‌ها، شرکت‌های نفتی و خودروسازان بودند. انقلاب صنعتی چهارم نقطه عطفی در تغییر چیدمان قدرت در بازار جهانی سهام بود. در بازه کمتر از ۱۰ سال، شرکت‌هایی چون Cisco، یاهو و مایکروسافت گوی سبقت را از این شرکت‌های سنتی ربودند و مشابه افزایش پهنای باند اینترنت، نمودارهای نمایی را در بازار سهام خلق کردند.
جدول زیر ۱۰ شرکت برتر بازار سهام از نظر ارزش بازار را ارائه می‌کند (داده‌های اوایل مه ۲۰۲۳). چنانکه مشخص است ۶ شرکت فناوری و ارتباطات بیشترین بهره را در این رده‌بندی دارند. شرکت‌های خودروسازی، نفتی و مالی نیز ۴ جایگاه دیگر را با هم تقسیم کرده‌اند.

ردیف شرکت ارزش بازار (ملیارد دلار)
۱ Apple ۲۷۶۴
۲ Microsoft ۲۳۱۷
۳ Aramco Saudi ۲۰۷۷
۴ Google (Alphabet) ۱۳۴۲
۵ Amazon ۱۰۸۴
۶ Berkshire Hathaway ۷۱۶
۷ NVIDIA ۷۰۸
۸ Facebook (Platforms Meta) ۶۰۲
۹ Tesla ۵۳۹
۱۰ Visa ۴۸۷

تاریخچه و سرعت ظهور و افول شرکت‌های فناوری نشان از دوره جدیدی در تجارت و بخصوص بازار جهانی سهام دارد. تنها در سال ۲۰۱۸، غول‌های اقتصاد دیجیتال جهان بیشتر از ۱۱۱ میلیارد دلار صرف تحقیق و توسعه کرده‌اند: نشان‌های از تلاش آنها برای بقاء در رده‌های بالا، تقابل با نوسانات شدید در بازار و پیش‌بینی حضور در آینده‌ای که جوامع هنوز برای درک آن آماده نشده‌اند و فعال در مرحله تئوری است.

تأثیر غول‌های اقتصاد دیجیتال بر تعامل انسانی

در سال ۲۰۱۸، مارک زاکربرگ به سنای آمریکا فراخوانده شد تا درباره شیوه مدیریت شبکه فیسبوک و امنیت اطلاعات کاربران در آن توضیح دهد. در این جلسه، نماینده سنای آمریکا اینطور عنوان کرد »اگر من یک فورد بخرم و بعد از مدتی از خریدم پشیمان شوم، آن را با یک شورلت جایگزین می‌کنم؛ حال اگر از عملکرد فیسبوک و شبکه‌های وابسته به آن راضی نباشم، آیا گزینه‌های قابل رقابت و قابل اتخاذی دارم؟« فیسبوک بیش از ۲.۶ میلیارد کاربر دارد و متا به عنوان صاحب آن، شبکه‌های اجتماعی دیگری چون اینستاگرام و واتساپ را نیز در اختیار دارد. بنابراین، سیاست‌های آن در این پلتفرم‌ها کم و بیش یکسان است و اگر کاربر نخواهد عضوی از این شبکه گسترده باشد، انتخاب چندانی برای جایگزین کردن بلافاصله آن در اختیار نخواهد داشت. درواقع، شبکه‌های اجتماعی از الگوریتم‌هایی بهره می‌گیرند که بر مبنای اصول روانشناسی انسانی و اقتصاد رفتاری پایه‌گذاری شده‌اند. بنابراین، وابستگی شخص به شبکه اصلی‌ترین عامل در بقاء آن است و نگاهی به اطراف روشن می‌سازد که تنها چند شبکه عظیم، همه‌گیر و با قابلیت‌های چند رسانه‌ای بالا وجود دارند که شبکه‌سازی اجتماعی را تعریف می‌کنند. در حدود ۹۳ درصد از کسب و کارها محصولات خود را در شبکه‌های اجتماعی تبلیغ می‌کنند. ۱۱ درصد از کاربران بلافاصله بعد از دیدن تبلیغ اقدام به خرید می‌کنند و ۴۰ درصد با فاصله‌ای کوتاه و به صورت آنلاین همان محصولات تبلیغ شده را می‌خرند. مهمتر اینکه، ۲۰ درصد از کل خرده فروشی‌ها از مسیرهای آنلاین انجام می‌گیرد. به عبارتی، شرکت‌های فناوری نه فقط جوامع و ارتباطات، بلکه اقتصاد و رفتار تجاری را نیز دیکته می‌کنند. نگاهی به فعالیت شرکت‌های حوزه دیجیتال، تأثیر آنها در قطبی سازی اقتصاد دیجیتال را روشن‌تر می‌سازد. برای مثال، فیسبوک در شبکه‌های اجتماعی، اپل در گوشی‌های همراه، گوگل در جستجوی اینترنت، آمازون در خرده‌فروشی و نتفلیکس در توزیع محتوای دیجیتال، هاب‌های واحدی تشکیل داده‌اند که قطبی شدن اقتصاد دیجیتال، تعریف مسیرها از یک کانون متمرکز و اتصال بحران به تصمیم یک سازمان را نتیجه می‌دهند.

مشکلات امنیتی

با انتقال داده به فضای آنلاین، اطلاعات به عنوان اصلی‌ترین ماهیت ارتباطی، تعریفی دیگر و از جنس دیجیتال پیدا می‌کند. هر چقدر این انتقال سریع‌تر و با حجم بالاتری باشد، تعداد و شدت ریسک‌های متناظر با آن نیز بالا می‌روند. نگاهی به کلاهبرداری‌ها و هک‌های چند سال اخیر، ماهیت خطر و مشکلات سایبری متناظر با فعالیت بزرگان دنیای دیجیتال را نشان می‌دهد. جرایم سایبری هر سال بیش از ۱۰ تریلیون دلار بر اشخاص، جوامع و دولت‌ها ضرر وارد می‌کنند. این رقم را با مجموع ارزش بازار ۱۰ شرکت برتر بازار سهام مقایسه کنید تا ریسک موجود در انتقال زندگی به بستر آنلاین پی ببرید. با این حال، دیجیتالی شدن دنیا یک امر حتمی و اجتناب ناپذیر است، آنچه باید به آن پرداخت، تعریف‌ها و ساختارهای امنیتی جدید برای محافظت از اقتصاد دیجیتال و اموال آنلاین مردم است.

Asset

شرکت‌های فناوری کوچک

جنبه دیگر و بسیار مهم از اقتصاد دیجیتال و فعالان آن، به روز شدن قدرت در این حوزه و تأثیرپذیری بالای آن از فناوری و ایده پردازی پیرامون آن است.
به خصوص که روز به روز به تعداد شرکت‌های فناوری کوچک و استارت آپ‌های این حوزه افزوده می‌شود و انواع موفق، رکوردهای جدیدی در صعود ارزش سهام را شاهد هستند.
انتظار میرود در ۱۰ سال آینده، شرکت‌هایی که هیچ نامی در بازار اکنون ندارند، ۵ جایگاه از ۱۰ جایگاه شرکت‌های برتر بازار سهام را به خود اختصاص دهند. این پیش‌بینی به خاصیت فنر مانند و جهشی فناوری در ارتقاء جایگاه اقتصادی شرک‌تها و تثبیت اقتصاد دیجیتال به عنوان سیستم مالی غالب در آینده تأکید دارد.

تأثیر غول‌های اقتصاد دیجیتال بر بازار جهانی سهام

در اوایل سال ۲۰۲۳ وضعیت بازار سهام در کشورهای مختلف نسبتا خوب بود، تا اینکه ترس از رکود اقتصادی و ورشکستگی چند بانک بزرگ آمریکا، نزول و رکود در بازار سهام را نتیجه داد. بخصوص، حوزه بانکداری و انرژی شبیه وزنه‌های سنگینی در بازار، کلیت بازار را به سمت پایین می‌کشیدند.
با این حال، بخشی از بازار هنوز مقاومت می‌کرد و به نوعی، کل بازار را نگه داشته بود. برای مثال، فیسبوک به عنوان شرکتی که ۸۰ درصد از سیستم عامل کامپیوترهای جهان را تأمین می‌کند، روند عکس جریان کلی را پیش گرفت و شاخص‌های بازار را از سقوط نجات می‌داد. روند مشابهی در معامالت اپل و متا رخ داد و در بازه چند هفته‌ای، کل بخش فناوری روندی صعودی را در پیش گرفتند و هرگز با سقوط بانک‌ها همراه نشدند. بنابراین، آنچه بزرگان اقتصاد به عنوان آغاز یک رکود

اقتصادی کلان معرفی می‌کردند، با کمک غول‌های اقتصاد دیجیتال کنترل شد و شاید تنها به رکود در بازار و سقوط بخش سرمایه‌گذاری و موسسات مالی ختم گردید.
با وجود این، نقطه عکسی در این تحلیل نیز وجود دارد، جایی که بزرگان فناوری گشتاور خود را از دست می‌دهند و کل بازار را با خود به سقوط می‌کشانند. برای مثال با خبر افزایش نرخ بهره خزانه‌داری آمریکا، سهام بخش فناوری دچار رکود و سقوط شد و کل بازار از این نزول صدمه دید. در سال ۲۰۲۲، سهام حوزه فناوری نزدیک به ۳۰ درصد سقوط کرد و تنها در اوایل سال ۲۰۲۳ بود که گوگل (۱۸ درصد)، (مایکروسافت ۱۵ درصد) و (متا ۶۷ درصد) رشد را تجربه کردند. با این حال، هیچکدام از آنها سال ۲۰۲۲ را با سقوط قابل توجه در رده‌بندی بازار به پایان نرساندند.

بازار و اقتصاد غیر متمرکز

تقریبا تمام بزرگان حوزه فناوری و شبکه‌های اجتماعی، پا به عرصه اقتصاد غیر متمرکز و ارزهای دیجیتال گذاشته‌اند. اقتصاد غیر متمرکز زیرشاخه‌ای از اقتصاد دیجیتال است که در آن، تمرکز و واسطه‌گرایی به حداقل می‌رسد و تعریف، مدیریت و کنترل شبکه‌ها به اعضاء یا گره‌های آن واگذار می‌شود. در حال حاضر، ارزش بازار بیتکوین به اندازه‌ای است که آن را بالاتر از ارزش سهام شرکت‌هایی چون تسلا و ویزا قرار می‌دهد. به ویژه، در دوران اوج خود، بیتکوین ارزش بازاری معادل با شرکت‌هایی چون آمازون و حتی گوگل داشت. جبهه جدید در اقتصاد دیجیتال بسیار برای بزرگان بازار سهام جذاب است و شرکت‌هایی چون گوگل، مایکروسافت و اپل بر روی توسعه شبکه‌های بلاکچین و ورود قدرتمند به این بازارها، سرمایه‌گذاری کرده‌اند. حتی صاحبان این غول‌های اقتصاد دیجیتال، مانند ایلان ماسک، تحرکات بازار رمزارز را دنبال می‌کنند و تأثیر شاخصی بر روندهای آن دارند؛ جدیدترین تحرک در این حوزه، خرید پلتفرم توییتر توسط ایلان ماسک و تلاش او برای

تأثیر بر جریان‌های فکری شبکه است.
پیش‌بینی می‌شود که آینده اقتصاد در ۲۰۵۰ نه از جنس اسکناس و حتی فلزات با ارزش، که از جنس دیجیتال و انواعی چون بیتکوین و اتر باشد. همچنین، شبکه‌های اجتماعی، فضاهای ابری و خدمات تولید و توزیع محتوا در حال انتقال به بلاکچین‌هایی هستند که به اقتصاد و ارزها مختص خود متکی هستند. بنابراین، دور از انتظار نیست که جهان در سال‌های آینده شاهد چرخش تاریخی شرکت‌های فناوری از جریان‌های متمرکز به انواع غیر متمرکز و بلاکچینی باشد. شرکت Oracle نمونه بارزی از این تغییر رویه و سرمایه‌گذاری بر روی لجرهای توزیع و مدیریت داده است. در نهایت، آینده اقتصاد جهان با تقریبی نزدیک به قطعیت، از جنس دیجیتال و با تمایل زیاد به سمت کریپتو است. این تمایل اگرچه در ابتدا با مقاومت دولت‌ها و جوامع همراه می‌شود، در ادامه به یک روتین و بهبود در تعریف و عملیات اقتصادی می‌انجامد که پیشگامان آن شرکت‌های فناوری و با پیشینه فعالیت در اقتصاد دیجیتال کنونی خواهند بود.

منبع :
مجله تخصصی اقتصاد، مدیریت و کارآفرینی "دروازه اقتصاد و کارآفرینی"
دکمه بازگشت به بالا