بررسی تأثیر کاهش فروش نفت بر اقتصاد و بودجه کشور
اقتصاد ایران بهعنوان یکی از بزرگترین اقتصادهای وابسته به نفت در جهان، در دهههای گذشته با چالشهای متعددی مواجه شده است. از زمان کشف نفت و آغاز تولید صنعتی آن، این ماده حیاتی به یکی از ارکان اصلی اقتصاد ایران تبدیل شد و سهم بزرگی از درآمدهای بودجهای و ارزی کشور را به خود اختصاص داد. نفت نهتنها در تأمین مالی دولت، بلکه در توسعه زیرساختهای اقتصادی، ایجاد اشتغال، و تأمین منابع ارزی نیز نقش مهمی ایفا کرده است. با این حال، وابستگی بیش از حد به نفت، به عنوان یک نقطه ضعف در ساختار اقتصادی کشور محسوب میشود.
کاهش فروش نفت در سالهای اخیر به دلایل مختلفی از جمله تحریمهای بینالمللی، کاهش تقاضای جهانی، رقابت بین تولیدکنندگان عمده نفت و مسائل سیاسی و اقتصادی داخلی، منجر به فشارهای جدی بر اقتصاد کلان کشور شده است. این فشارها نهتنها بر بودجه دولت، بلکه بر شاخصهای کلان اقتصادی مانند نرخ رشد اقتصادی، تورم، نرخ ارز و نرخ بیکاری نیز تأثیرات منفی داشتهاند.
وابستگی زیاد اقتصاد ایران به نفت، یکی از مهمترین عواملی است که باعث آسیبپذیری اقتصاد کشور در برابر نوسانات جهانی میشود. هرگونه تغییر در قیمت نفت یا محدودیت در صادرات آن، میتواند اقتصاد ایران را بهسرعت تحت تأثیر قرار دهد. در چنین شرایطی، لازم است که به بررسی تأثیرات کاهش فروش نفت بر اقتصاد ایران بپردازیم و درک جامعی از پیامدهای آن ارائه دهیم.
یکی از مهمترین چالشها در این زمینه، محدودیتها و تحریمهای اقتصادی بینالمللی است که صنعت نفت ایران را بهطور مستقیم هدف قرار داده و منجر به کاهش فروش و محدود شدن دسترسی به بازارهای جهانی شده است. در عین حال، اقتصاد کشور نیازمند تنوعبخشی به منابع درآمدی و کاهش وابستگی به نفت است تا بتواند در برابر نوسانات جهانی مقاومت کند.
در این مقاله، هدف ما بررسی نقش نفت در اقتصاد ایران و تحلیل عوامل کاهش فروش آن است. همچنین، پیامدهای این کاهش بر بودجه دولت و شاخصهای اقتصادی کلان مورد بررسی قرار میگیرد. در ادامه، به واکنشهای دولت در مواجهه با این بحران و راهکارهایی که برای کاهش وابستگی به نفت به کار گرفته شده، پرداخته و چالشها و فرصتهای پیشرو را مرور خواهیم کرد. این تحلیلها به ما کمک میکند تا درک بهتری از شرایط کنونی اقتصاد ایران پیدا کنیم و برای آیندهای پایدارتر برنامهریزی کنیم.
اهمیت نفت در اقتصاد ایران
نفت در طی سالها به عنوان اصلیترین منبع درآمدی کشور، نقشی کلیدی در توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی ایران داشته است. اقتصاد ایران به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است و هرگونه تغییر در قیمت جهانی نفت یا میزان فروش آن، تأثیر مستقیم و قابلتوجهی بر وضعیت اقتصادی کشور دارد. سهم بالای نفت در تولید ناخالص داخلی (GDP) و بودجه دولت، نشاندهنده این وابستگی بالاست.
بر اساس آمارهای رسمی، درآمدهای نفتی بخش عمدهای از بودجه عمومی دولت را تشکیل میدهند. این درآمدها نهتنها برای تأمین هزینههای جاری و سرمایهگذاریهای عمرانی، بلکه برای ارائه خدمات اجتماعی، تأمین امنیت، و حتی پرداخت یارانههای مختلف به شهروندان نیز حیاتی هستند. علاوه بر این، نفت بهعنوان منبع اصلی تأمین ارز خارجی در کشور، نقشی اساسی در کنترل نرخ ارز و تثبیت بازارهای مالی دارد.
یکی از دلایل اهمیت نفت در اقتصاد ایران، تأثیر آن بر شاخصهای اقتصادی مختلف است. تغییر در قیمت جهانی نفت بهطور مستقیم نرخ ارز را تحت تأثیر قرار میدهد و این نوسانات میتواند به بیثباتی اقتصادی منجر شود. برای مثال، در دوران افزایش قیمت نفت، دولتها قادر به افزایش درآمدهای ارزی و تقویت ارزش پول ملی هستند. اما در دوران کاهش قیمت، این روند معکوس شده و باعث کاهش ارزش پول ملی و افزایش تورم میشود.
اقتصاد ایران در دهههای اخیر تلاشهایی برای کاهش وابستگی به نفت انجام داده است. برنامههای توسعهای متعددی برای تقویت صنایع تولیدی، کشاورزی و خدمات، و افزایش صادرات غیرنفتی تدوین شدهاند. اما با وجود این تلاشها، وابستگی به نفت همچنان بهعنوان یک چالش جدی در اقتصاد کشور باقی مانده است. این وابستگی موجب شده تا هرگونه نوسان در قیمت یا فروش نفت، اقتصاد ایران را تحت تأثیر قرار دهد و باعث بیثباتی در شاخصهای کلان اقتصادی شود.
وابستگی اقتصاد ایران به نفت یک مسئله ساختاری است که نیاز به برنامهریزی بلندمدت و اصلاحات عمیق در سیاستهای اقتصادی دارد. بدون تغییرات ساختاری و کاهش وابستگی به نفت، همچنان خطر آسیبپذیری در برابر نوسانات جهانی و تحریمها وجود دارد. بنابراین، برای دستیابی به یک اقتصاد پایدار و مقاوم، نیاز است که سیاستگذاران بهطور جدی به دنبال تنوعبخشی به منابع درآمدی و کاهش وابستگی به نفت باشند.
عوامل کاهش فروش نفت
عوامل متعددی در کاهش فروش نفت ایران در سالهای اخیر نقش داشتهاند که میتوان آنها را به دو دسته عوامل داخلی و عوامل خارجی تقسیم کرد. در دسته عوامل خارجی، تحریمهای اقتصادی بینالمللی یکی از مهمترین دلایل کاهش فروش نفت ایران است. این تحریمها، بهویژه تحریمهای وضعشده توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا، صنعت نفت ایران را بهطور مستقیم هدف قرار داده و باعث کاهش شدید صادرات نفت شدهاند.
تحریمهای نفتی مانع از فروش نفت ایران به مشتریان بینالمللی شده و حتی امکان انتقال پول حاصل از فروش نفت نیز بهشدت محدود شده است. این تحریمها علاوه بر محدود کردن فروش نفت، مانع از دسترسی ایران به فناوریهای نوین در حوزه نفت و گاز شده و در نتیجه بر ظرفیت تولید و بهرهوری این صنعت نیز تأثیر منفی گذاشته است.
یکی دیگر از عوامل خارجی کاهش فروش نفت، کاهش تقاضای جهانی برای نفت به دلیل تغییرات در بازارهای بینالمللی است. ظهور انرژیهای تجدیدپذیر و تغییر در الگوی مصرف انرژی، باعث کاهش تقاضا برای نفت خام شده است. بهویژه پس از همهگیری کرونا، کاهش مصرف جهانی انرژی و کاهش تولیدات صنعتی، باعث کاهش شدید تقاضا برای نفت شد که این مسئله نیز به کاهش فروش نفت ایران دامن زده است.
عوامل داخلی نیز در کاهش فروش نفت ایران تأثیرگذار بودهاند. از جمله این عوامل میتوان به مشکلات مدیریتی و ساختاری در صنعت نفت، عدم سرمایهگذاری کافی در توسعه میادین نفتی و بهرهبرداری نادرست از منابع موجود اشاره کرد. ضعف مدیریتی و عدم هماهنگی میان بخشهای مختلف دولت و صنعت نفت، باعث کاهش کارایی و بهرهوری این صنعت شده است.
عدم ثبات سیاسی و اقتصادی در داخل کشور نیز یکی دیگر از عواملی است که بر کاهش فروش نفت تأثیرگذار بوده است. عدم ثبات در سیاستها و تصمیمگیریهای اقتصادی، باعث کاهش اعتماد سرمایهگذاران خارجی و داخلی شده و از جذب سرمایههای لازم برای توسعه صنعت نفت جلوگیری کرده است.
بهطور کلی، ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی باعث کاهش فروش نفت ایران شده است. تحریمهای بینالمللی، تغییرات در بازارهای جهانی، مشکلات مدیریتی و عدم سرمایهگذاریهای کافی، همگی عواملی هستند که بر کاهش درآمدهای نفتی و کاهش توان اقتصادی کشور تأثیر گذاشتهاند.
تأثیر بر بودجه دولت
کاهش فروش نفت تأثیر مستقیمی بر بودجه دولت ایران داشته و باعث ایجاد کسری بودجه قابلتوجهی شده است. دولت ایران همواره بخش عمدهای از بودجه عمومی خود را از طریق درآمدهای نفتی تأمین میکند. این درآمدها برای تأمین هزینههای جاری، اجرای پروژههای عمرانی، ارائه خدمات اجتماعی و حتی پرداخت حقوق کارکنان دولت مورد استفاده قرار میگیرند. کاهش فروش نفت به معنای کاهش منابع مالی دولت است و این کاهش منابع، تأثیرات منفی بر توانایی دولت در تأمین مالی برنامهها و پروژههای مختلف خواهد داشت.
یکی از پیامدهای مستقیم کاهش فروش نفت، افزایش کسری بودجه دولت است. دولت در مواجهه با این کسری بودجه، ممکن است به استقراض از منابع داخلی یا خارجی روی بیاورد که این مسئله میتواند منجر به افزایش بدهیهای عمومی و فشارهای مالی بر اقتصاد کشور شود. استقراض از منابع داخلی، بهویژه از بانک مرکزی، میتواند به افزایش نقدینگی و به تبع آن افزایش تورم منجر شود. در صورت افزایش بدهیهای خارجی نیز، دولت ممکن است با چالشهای بیشتری در بازپرداخت این بدهیها مواجه شود که این امر میتواند به کاهش اعتبار بینالمللی کشور منجر گردد.
کاهش درآمدهای نفتی همچنین تأثیرات مستقیمی بر توانایی دولت در ارائه خدمات عمومی و سرمایهگذاری در پروژههای عمرانی داشته است. کاهش منابع مالی دولت به معنای کاهش بودجه پروژههای زیرساختی، کاهش تأمین بودجه برنامههای بهداشتی و آموزشی، و کاهش حمایتهای اجتماعی از اقشار ضعیف جامعه است. در چنین شرایطی، دولت مجبور به کاهش هزینههای عمومی و افزایش مالیاتها میشود که این مسئله میتواند تأثیرات منفی بر رفاه اجتماعی و سطح زندگی مردم داشته باشد.
افزایش کسری بودجه دولت و کاهش توانایی در اجرای پروژههای اقتصادی، ممکن است منجر به کاهش اعتماد عمومی به دولت و سیاستهای اقتصادی آن شود. کاهش اعتماد عمومی، خود میتواند به تشدید بیثباتی سیاسی و اقتصادی منجر گردد و این مسئله تأثیرات منفی بیشتری بر اقتصاد کشور خواهد داشت.
برای مقابله با کاهش درآمدهای نفتی، دولت باید به دنبال راهکارهای جایگزین برای تأمین منابع مالی باشد. یکی از این راهکارها میتواند افزایش درآمدهای مالیاتی و گسترش پایههای مالیاتی باشد. در این راستا، دولت میتواند با اصلاح نظام مالیاتی و کاهش فرار مالیاتی، سهم مالیاتها در تأمین بودجه را افزایش دهد. همچنین، دولت میتواند با جذب سرمایهگذاریهای خارجی و توسعه بخشهای غیرنفتی اقتصاد، وابستگی به درآمدهای نفتی را کاهش دهد.
بهطور کلی، کاهش فروش نفت تأثیرات گستردهای بر بودجه دولت و توانایی آن در تأمین هزینههای عمومی و سرمایهگذاری در پروژههای عمرانی داشته است. دولت باید با تدوین سیاستهای مناسب و اصلاحات ساختاری، تلاش کند تا این تأثیرات را کاهش دهد و اقتصاد کشور را به سمت توسعه پایدار هدایت کند.
پیامدهای اقتصادی کلان
کاهش فروش نفت بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر بسیاری از شاخصهای اقتصادی ایران تأثیر گذاشته و پیامدهای متعددی را به همراه داشته است. یکی از مهمترین تأثیرات کاهش فروش نفت، کاهش نرخ رشد اقتصادی است. نفت به عنوان منبع اصلی تأمین درآمدهای ارزی و بودجهای کشور، نقش کلیدی در تأمین مالی پروژههای عمرانی و توسعه زیرساختها ایفا میکند. کاهش منابع مالی دولت به دلیل کاهش فروش نفت، به معنای کاهش سرمایهگذاریهای عمومی و در نتیجه کاهش نرخ رشد اقتصادی است.
در کنار کاهش رشد اقتصادی، یکی دیگر از پیامدهای مهم کاهش فروش نفت، افزایش نرخ تورم است. دولت برای تأمین هزینههای جاری خود مجبور به استفاده از منابع داخلی و افزایش چاپ پول شده است که این امر به افزایش نقدینگی در جامعه و در نتیجه افزایش نرخ تورم منجر شده است. افزایش تورم باعث کاهش قدرت خرید مردم و افزایش هزینههای زندگی شده و تأثیرات منفی بر رفاه اجتماعی دارد.
کاهش فروش نفت همچنین تأثیر مستقیمی بر نرخ ارز و ارزش پول ملی داشته است. کاهش درآمدهای نفتی به معنای کاهش دسترسی دولت به ارزهای خارجی است که این مسئله منجر به کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ ارز شده است. افزایش نرخ ارز به افزایش هزینه واردات و افزایش قیمت کالاها منجر شده و در نتیجه فشارهای تورمی بیشتری را به دنبال داشته است.
یکی دیگر از پیامدهای مهم کاهش فروش نفت، افزایش نرخ بیکاری است. کاهش درآمدهای نفتی به معنای کاهش سرمایهگذاریها در پروژههای زیرساختی و کاهش اشتغال در بخشهای وابسته به نفت است. این مسئله به افزایش نرخ بیکاری در بخشهای مختلف اقتصادی منجر شده و تأثیرات منفی بر رفاه اجتماعی و معیشت مردم دارد.
کاهش درآمدهای نفتی همچنین تأثیرات مستقیمی بر تراز تجاری کشور داشته است. کاهش فروش نفت به معنای کاهش صادرات و درآمدهای ارزی است که این مسئله میتواند تراز تجاری کشور را تحت تأثیر قرار دهد. در چنین شرایطی، کشور ممکن است با کسری تراز تجاری و افزایش بدهیهای خارجی مواجه شود که این امر میتواند به کاهش اعتبار بینالمللی کشور منجر گردد.
در مجموع، کاهش فروش نفت تأثیرات گستردهای بر شاخصهای اقتصادی کلان ایران داشته و باعث افزایش بیثباتی اقتصادی و اجتماعی در کشور شده است. برای مقابله با این چالشها، دولت باید به دنبال سیاستهای مناسب برای کاهش وابستگی به نفت و تقویت بخشهای غیرنفتی اقتصاد باشد.
واکنشهای دولت به کاهش درآمدهای نفتی
دولت ایران در مواجهه با کاهش درآمدهای نفتی، اقداماتی را برای کاهش وابستگی به نفت و تنوعبخشی به منابع درآمدی آغاز کرده است. یکی از اصلیترین اقداماتی که دولت در این زمینه انجام داده، اصلاح نظام مالیاتی و گسترش پایههای مالیاتی بوده است. این اصلاحات با هدف افزایش درآمدهای مالیاتی و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی صورت گرفتهاند.
تلاشهای دولت برای کاهش فرار مالیاتی و افزایش شفافیت مالی نیز از جمله اقداماتی است که در این راستا انجام شده است. با توجه به اهمیت افزایش درآمدهای مالیاتی در تأمین بودجه، دولت تلاش کرده تا با اصلاح قوانین مالیاتی، جلوگیری از فرار مالیاتی و افزایش پایههای مالیاتی، سهم مالیاتها را در بودجه افزایش دهد. این اقدام میتواند به کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و تأمین منابع مالی پایدار برای دولت منجر شود.
علاوه بر اصلاح نظام مالیاتی، دولت تلاش کرده تا با جذب سرمایهگذاریهای خارجی و توسعه بخشهای غیرنفتی اقتصاد، وابستگی به درآمدهای نفتی را کاهش دهد. در این راستا، اقداماتی برای بهبود فضای کسبوکار، اصلاح قوانین و مقررات اقتصادی و حمایت از صنایع تولیدی و خدماتی انجام شده است. یکی از اهداف این اقدامات، افزایش صادرات غیرنفتی و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی بوده است.
یکی دیگر از واکنشهای دولت به کاهش درآمدهای نفتی، افزایش بهرهوری در بخشهای مختلف اقتصادی بوده است. با توجه به کاهش منابع مالی، دولت تلاش کرده تا با استفاده بهینه از منابع موجود و کاهش هزینههای غیرضروری، بهرهوری را افزایش دهد. بهبود مدیریت منابع و اصلاح ساختارهای اقتصادی نیز از جمله اقدامات دیگری است که دولت در این زمینه انجام داده است.
دولت همچنین در تلاش بوده تا با کاهش هزینههای عمومی و افزایش کارایی در ارائه خدمات، تأثیرات کاهش درآمدهای نفتی را کاهش دهد. در این راستا، برنامههایی برای کاهش هزینههای غیرضروری، افزایش بهرهوری در بخشهای دولتی و خصوصی، و بهبود کارایی مدیریتی تدوین شده است.
واکنشهای دولت به کاهش درآمدهای نفتی، نشاندهنده تلاش برای کاهش وابستگی به نفت و حرکت به سمت اقتصاد متنوعتر و پایدارتر است. با این حال، این اقدامات نیازمند زمان و تلاشهای بیشتری برای دستیابی به نتایج مطلوب هستند.
چالشها و فرصتهای اقتصادی پس از کاهش فروش نفت
کاهش فروش نفت بهرغم چالشهای بزرگی که برای اقتصاد ایران به وجود آورده، فرصتهایی نیز برای تغییر رویکرد اقتصادی و توسعه پایدار فراهم کرده است. یکی از بزرگترین چالشهای پیشروی اقتصاد ایران، وابستگی بالا به نفت و آسیبپذیری در برابر نوسانات جهانی است. هرگونه کاهش در قیمت نفت یا محدودیت در صادرات آن، میتواند بهسرعت وضعیت اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار دهد و به بیثباتی و بحرانهای مالی منجر شود.
از سوی دیگر، کاهش فروش نفت میتواند بهعنوان فرصتی برای تنوعبخشی به اقتصاد و توسعه بخشهای دیگر در نظر گرفته شود. با کاهش درآمدهای نفتی، دولت و سیاستگذاران اقتصادی به دنبال تقویت بخشهای تولیدی، خدماتی و کشاورزی هستند تا سهم بیشتری از درآمدها را به این بخشها اختصاص دهند. توسعه صنایع تولیدی و خدماتی، افزایش صادرات غیرنفتی، و جذب سرمایهگذاریهای خارجی از جمله فرصتهایی هستند که میتوانند برای کاهش وابستگی به نفت و تقویت اقتصاد کشور مفید باشند.
کاهش فروش نفت میتواند به دولتها انگیزهای برای اصلاحات ساختاری و کاهش هزینههای غیرضروری بدهد. اصلاح ساختارهای اقتصادی و مدیریتی، افزایش بهرهوری در بخشهای مختلف، و کاهش هزینههای عمومی از جمله اقداماتی هستند که میتوانند به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کنند.
در کنار چالشها، فرصتهایی نیز برای افزایش تنوع منابع درآمدی و کاهش وابستگی به نفت وجود دارد. یکی از مهمترین فرصتها، توسعه بخشهای غیرنفتی اقتصاد است. دولت باید با برنامهریزی مناسب، تقویت زیرساختهای اقتصادی و حمایت از صنایع تولیدی و خدماتی، به دنبال افزایش صادرات غیرنفتی و جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی باشد.
بهطور کلی، کاهش فروش نفت همزمان با ایجاد چالشها، فرصتهایی نیز برای توسعه و تنوعبخشی به اقتصاد فراهم کرده است. بهرهگیری از این فرصتها نیازمند برنامهریزی دقیق و سیاستهای مؤثر اقتصادی است.
جمعبندی و نتیجهگیری
کاهش فروش نفت تأثیرات گستردهای بر اقتصاد ایران داشته و این مسئله بهعنوان یکی از بزرگترین چالشهای پیشروی سیاستگذاران اقتصادی کشور مطرح است. وابستگی بالای اقتصاد ایران به نفت باعث شده تا کاهش فروش این محصول، تأثیرات مستقیم و قابلتوجهی بر بودجه دولت، شاخصهای کلان اقتصادی، و رفاه اجتماعی داشته باشد. از آنجا که نفت سهم بزرگی در تأمین درآمدهای ارزی و بودجهای دولت دارد، کاهش فروش آن منجر به کاهش منابع مالی دولت، افزایش کسری بودجه، و کاهش توانایی دولت در تأمین مالی پروژههای عمرانی و ارائه خدمات عمومی شده است.
یکی از مهمترین پیامدهای کاهش فروش نفت، افزایش نرخ تورم و کاهش ارزش پول ملی است. کاهش درآمدهای ارزی و افزایش نیاز به تأمین مالی از منابع داخلی، منجر به افزایش نقدینگی و تورم شده و فشارهای اقتصادی بر مردم و بنگاههای اقتصادی را افزایش داده است. این وضعیت باعث کاهش قدرت خرید مردم، افزایش نرخ بیکاری، و افزایش نارضایتیهای اجتماعی شده است.
در این مقاله، علاوه بر تحلیل پیامدهای کاهش فروش نفت بر بودجه و شاخصهای اقتصادی کلان، به بررسی عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر این کاهش پرداختیم. تحریمهای بینالمللی، تغییرات در تقاضای جهانی، مشکلات مدیریتی و ساختاری در صنعت نفت، و عدم سرمایهگذاریهای کافی از جمله عواملی بودند که بر کاهش فروش نفت ایران تأثیر گذاشتند.
در پاسخ به این بحران، دولت تلاشهایی را برای کاهش وابستگی به نفت و تنوعبخشی به منابع درآمدی آغاز کرده است. اصلاح نظام مالیاتی، جذب سرمایهگذاریهای خارجی، توسعه صادرات غیرنفتی، و افزایش بهرهوری در بخشهای مختلف اقتصادی از جمله اقداماتی بودهاند که دولت در این راستا انجام داده است. با این حال، موفقیت این اقدامات نیازمند برنامهریزی دقیق، مدیریت کارآمد، و حمایت همهجانبه از سوی جامعه است.
کاهش فروش نفت بهرغم چالشهای بزرگی که برای اقتصاد ایران به وجود آورده، فرصتهایی نیز برای تغییر رویکرد اقتصادی و توسعه پایدار فراهم کرده است. دولت و سیاستگذاران باید با برنامهریزی مناسب و اصلاحات ساختاری، تلاش کنند تا وابستگی به نفت را کاهش دهند و اقتصاد کشور را به سمت تنوعبخشی و پایداری بیشتر هدایت کنند. توسعه بخشهای غیرنفتی، جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی، تقویت زیرساختهای اقتصادی، و اصلاح قوانین و مقررات میتوانند به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کنند و آن را از آسیبهای وابستگی به نفت مصون نگه دارند.
در نهایت، کاهش فروش نفت نشاندهنده نیاز فوری به تغییرات ساختاری و اصلاحات اساسی در سیاستهای اقتصادی کشور است. سیاستگذاران باید با در نظر گرفتن شرایط کنونی و چشماندازهای آتی، تلاش کنند تا اقتصاد ایران را به سمتی هدایت کنند که تابآوری بیشتری در برابر نوسانات جهانی و تغییرات سیاسی و اقتصادی داشته باشد. این تغییرات نهتنها میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی کمک کند، بلکه به ارتقای رفاه اجتماعی و افزایش اعتماد عمومی نیز منجر خواهد شد