رویداد قوی سیاه یا Black Swan به یک واقعه غیرقابل پیشبینی اشاره دارد که فراتر از تصورات و پیشبینیهای ما اتفاق میافتد. چنین رویدادی بسیار کمیاب است و به همین دلیل تقریب زمان و شدت تأثیر آن تقریبا غیرممکن است. این اتفاق به ویژه در اقتصاد و مدلبندی وضعیت بازارهای مالی استفاده میشود. بیشتر رکودهای اقتصادی محصول چنین پیشامدهایی هستند.
بخصوص، در مدلبندیهای آماری وقتی تابع توزیعی برای پیشبینی وضعیت در آینده ساخته میشود، رویداد قوی سیاه در لیست رویدادهای موجود در دامنه تابع توزیع قرار نمیگیرد.
ویژگیهای اصلی Black Swan
اصلیترین ویژگی رویداد قوی سیاه:
- بسیار به ندرت اتفاق میافتد
- لزوما منفی نیست و میتواند نتایج مثبت را هم داشته باشد
- تأثیرات آن بسیار شدیدتر از رویدادهای دیگر است
- اصطلاح قوی سیاه برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ توسط نسیم نیکلاس طالب آماردان انگلیسی استفاده شد
اگرچه این وقایع به ندرت اتفاق میافتند، اما در زمان وقوع جامعه و اقتصاد آن را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند. بنابراین، تحلیلگران اقتصادی و داده باید همیشه سناریوهایی متناسب با آنها را در مدلهای تصمیمگیری بگنجانند.
مثالهایی از رویدادهای قوی سیاه (Black Swan)
- در اقتصاد، رویداد قوی سیاه کاربردهای زیادی دارد. برای مثال، وقتی بانکها تعداد زیادی وام با سود پایین را به مشتریان خود پرداخت میکنند، احتمال نکولهای زیاد و ورشکستگی بانک بالا میرود. در واقع این رویکردی بود که بانک برادران لهمن در آمریکا در سال ۲۰۰۸ پیشگرفت و در نتیجه عدم امکان پرداخت تعهدات خود، اعلام ورشکستگی کرد. اما این پایان کار نبود و سقوط این بانک جرقهای بر شروع رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ شد.
بنابراین، یک عنصر از بازار میتواند کلیت بازار را به سقوط بکشاند. چنین شدتی در سال ۲۰۰۸ هرگز پیشبینی نمیشد، به همین دلیل است که واقعهای اینچنین را قوی سیاه میخوانند زیرا قوها اکثرا سفید هستند و به ندرت اتفاق میافتد کسی یک قوی سیاه را مشاهده کند.
- همهگیری کرونا نیز یک رویداد قوی سیاه بود. بیمار شدن بخش بسیار کوچکی از جامعه به سرعت تبدیل به یک همهگیری شد که هیچ کشور توان کنترل آن را نداشت. همین بیماری عامل رکودی تاریخی و سقوطهای شدید در بازارهای مالی بود. واقعه آنقدر شدید و ناگهانی بود که تا ماهها مردم و سیاستمداران نمیتوانستند وقوع و شدت آن را بپذیرند.
استراتژیهای مدیریت ریسک در مقابله با Black Swan
در زمان وقوع یک رویداد قوی سیاه، بازار هدف باید آمادگی مدیریت تأثیر شدید آن را داشته باشد؛ بنابراین، مدیریت ریسک یکی از کلیدیترین اجزای برنامهریزی و مدیریت سیستمهای مالی است. به عقیده طالب، دو استراتژی برای بازارهای مالی در مقابله با این رویداد کارا هستند: انتخاب سبدی متنوع از ابزارهای مالی و استراتژی هالتر (وزنه سنگین).
در استراتژی هالتر، سرمایهگذاران قسمت عمده سرمایه خود را در امنترین محصولات مالی (مثل اوراق قرضه دولتی) سرمایهگذاری میکنند و تنها درصد کمی، ۱۰ درصد، از آن را برای سرمایهگذاریها پر ریسک (با بازدهی بالا) کنار میگذارند. در این استراتژی، توصیه میشود که در ابزارهای مالی با ریسک متوسط سرمایهگذاری نشود.
در استراتژی تنوع ابزاری در سبد، سرمایهگذار در صنایع و ابزارهای مالی با بازدهیهای مختلف سرمایهگذاری میکند. بنابراین، وقتی صنعت یا نوع خاصی از ابزار مالی سقوط میکند، نقاط مقابل و بخشهای کاملا مجزا از آن به رشد سبد مالی کمک میکنند.