تقویت اقتصاد نوظهور با پیمان بریکس و چالشهای آن
پیمان بریکس (BRIC)، که بعدها به BRICS تبدیل شد، یکی از برجستهترین ائتلافهای اقتصادی در جهان است که توسط برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شده است. این کشورها، که بیش از ۴۰ درصد از جمعیت جهان را در خود جای دادهاند، نقش بیبدیلی در شکلگیری اقتصاد جهانی دارند. با توجه به چالشهای گستردهای که نظام اقتصادی جهان با آن مواجه است، بریکس بهعنوان یک راهکار راهبردی برای تقویت همکاریهای اقتصادی بین کشورهای نوظهور و مقابله با سلطه دلار آمریکا بر نظام مالی بینالمللی مطرح شده است.
این مقاله به بررسی عمیقتر ماهیت پیمان بریکس، اهداف استراتژیک آن، چالشها و فرصتهای پیش رو، و همچنین تاثیرات گسترده آن بر اقتصاد جهانی و ایران میپردازد. تلاش میکنیم تا تحلیل جامعی از اهمیت این پیمان و نقش آن در تغییر توازن قدرت اقتصادی در سطح جهانی ارائه دهیم.
تاریخچه و تشکیل پیمان بریکس
ایده تشکیل پیمان بریکس در سال ۲۰۰۱ توسط جیم اونیل، اقتصاددان برجسته گلدمن ساکس، به عنوان یک چارچوب تحلیلی برای بررسی اقتصادهای نوظهور جهان معرفی شد. در آغاز، این ایده بیشتر به عنوان یک مفهوم تئوریک مطرح شد تا راهکاری عملی. او چهار کشور برزیل، روسیه، هند و چین را بهعنوان اقتصادهای نوظهور معرفی کرد که میتوانند در آینده به عنوان قدرتهای بزرگ اقتصادی جهان شناخته شوند.
این کشورها که هرکدام دارای ویژگیهای منحصر به فردی از نظر منابع طبیعی، نیروی کار، و بازار مصرف بودند، در سال ۲۰۰۶ تصمیم به تشکیل یک گروه رسمی گرفتند تا این پتانسیل را به سمت همکاریهای واقعی اقتصادی سوق دهند. نخستین نشست رسمی بریکس در سال ۲۰۰۹ در شهر یکاترینبورگ روسیه برگزار شد و از آن زمان تاکنون این پیمان به یکی از مهمترین اتحادهای اقتصادی و سیاسی جهان تبدیل شده است.
در سال ۲۰۱۰، آفریقای جنوبی به این گروه پیوست و نام گروه به BRICS تغییر یافت. این الحاق، تنوع بیشتری به این پیمان بخشید و امکان همکاری گستردهتری را فراهم کرد. از زمان تشکیل، کشورهای عضو بریکس تلاش کردهاند تا از طریق همکاریهای گسترده، نفوذ و تاثیرگذاری خود را در نظام اقتصادی جهانی افزایش دهند.
اهداف و راهبردهای پیمان بریکس
پیمان بریکس با اهداف مشخص و استراتژیهای گستردهای تشکیل شده است که نه تنها به تقویت همکاریهای اقتصادی میان اعضای خود میپردازد، بلکه تلاش میکند تا توازن قدرت در نظام اقتصادی جهانی را تغییر دهد.
- تقویت تجارت و سرمایهگذاری: یکی از اهداف اصلی این پیمان، تقویت تجارت و سرمایهگذاری بین اعضای خود است. این کشورها با ایجاد توافقنامههای تجاری دوجانبه و چندجانبه، تعرفههای گمرکی و موانع تجاری را کاهش داده و فرصتهای سرمایهگذاری را برای شرکتها و کارآفرینان داخلی و خارجی فراهم میکنند.
- ایجاد بانک توسعه جدید: تأسیس بانک توسعه جدید (NDB) در سال ۲۰۱۴ یکی از مهمترین دستاوردهای این پیمان بود. این بانک با هدف تأمین مالی پروژههای زیربنایی و توسعهای در کشورهای عضو و دیگر کشورهای در حال توسعه ایجاد شده است.
- همکاری در حوزه انرژی: کشورهای عضو بریکس با توجه به منابع غنی انرژی، بهویژه نفت و گاز، همکاریهای گستردهای در این حوزه دارند. این همکاریها شامل سرمایهگذاری در پروژههای استخراج و تولید انرژی، انتقال فناوری و توسعه پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر میشود.
- ارتقای نقش کشورهای نوظهور در نظام مالی جهانی: یکی از اهداف کلیدی بریکس، ارتقای نقش کشورهای عضو در نظام مالی جهانی و کاهش وابستگی به دلار آمریکا است. این کشورها تلاش میکنند با ایجاد سیستمهای پرداخت بینالمللی مستقل و استفاده از ارزهای محلی در تجارت بین اعضا، نقش دلار را کاهش دهند.
- توسعه زیرساختهای فناوری و دیجیتال: توسعه زیرساختهای فناوری و دیجیتال نیز یکی دیگر از محورهای همکاریهای بریکس است. کشورهای عضو این پیمان بهدنبال توسعه شبکههای اینترنتی پرسرعت، زیرساختهای هوش مصنوعی، و فناوریهای دیجیتال پیشرفته هستند.
چالشها و فرصتهای پیمان بریکس
پیمان بریکس با وجود تمام مزایای اقتصادی و سیاسی خود، با چالشهای متعددی نیز مواجه است. از یک سو، تفاوتهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بین کشورهای عضو میتواند مانع از همکاریهای گستردهتر شود. از سوی دیگر، این پیمان با فرصتهای بزرگی نیز روبرو است که میتواند به تقویت نقش این کشورها در اقتصاد جهانی منجر شود.
- تفاوتهای سیاسی و اقتصادی: یکی از چالشهای اصلی پیمان بریکس، تفاوتهای عمده در نظامهای سیاسی و اقتصادی کشورهای عضو است. این تفاوتها میتواند موجب ناهماهنگی در تصمیمگیریها و اجرای پروژههای مشترک شود.
- وابستگی به اقتصادهای توسعهیافته: با وجود تلاشهای بریکس برای کاهش وابستگی به کشورهای توسعهیافته، همچنان اقتصادهای این کشورها تا حد زیادی وابسته به بازارهای غربی و سرمایهگذاریهای خارجی هستند.
- رقابت داخلی بین اعضا: با وجود همکاریهای گسترده، برخی از کشورهای عضو بریکس در زمینههایی مانند انرژی و فناوری با یکدیگر رقابت دارند که میتواند مانعی برای همکاریهای بیشتر باشد.
- تفاوتهای فرهنگی و زبانی: تفاوتهای فرهنگی و زبانی بین کشورهای عضو نیز میتواند به عنوان یک مانع برای ارتباطات موثر و همکاریهای فرهنگی عمل کند.
- رشد اقتصادی و جمعیتی: کشورهای عضو بریکس دارای جمعیت زیادی هستند که میتواند به عنوان یک منبع بزرگ نیروی کار و بازار مصرف عمل کند.
- منابع طبیعی غنی: کشورهای بریکس دارای منابع طبیعی فراوانی هستند که میتوانند بهعنوان پایهای برای توسعه اقتصادی و تقویت توانمندیهای صنعتی و تولیدی عمل کنند.
- پتانسیلهای همکاریهای جنوب-جنوب: پیمان بریکس میتواند بهعنوان یک نمونه موفق از همکاریهای جنوب-جنوب عمل کند و زمینهساز همکاریهای بیشتر بین کشورهای در حال توسعه و نوظهور باشد.
- تقویت نفوذ جهانی: بریکس میتواند به عنوان یک بلوک اقتصادی و سیاسی قدرتمند، نفوذ خود را در نظام جهانی افزایش دهد و در مذاکرات بینالمللی و تصمیمگیریهای کلان جهانی نقش پررنگتری ایفا کند.
تاثیر پیمان بریکس بر اقتصاد جهانی
پیمان بریکس با توجه به سهم بالای خود در اقتصاد جهانی، تاثیرات قابل توجهی بر نظام اقتصادی بینالمللی دارد. این پیمان تلاش میکند تا نظام مالی جهانی را تغییر داده و جایگاه کشورهای عضو خود را در اقتصاد جهانی تقویت کند.
- کاهش وابستگی به دلار آمریکا: یکی از مهمترین اهداف پیمان بریکس ، کاهش وابستگی به دلار آمریکا است. این پیمان تلاش میکند تا با ایجاد یک نظام مالی بینالمللی جدید و استفاده از ارزهای محلی در تجارت بین اعضا، نفوذ دلار آمریکا را در نظام مالی جهانی کاهش دهد.
- تغییر در توازن قدرت اقتصادی: با رشد اقتصادی سریع کشورهای عضو بریکس، توازن قدرت اقتصادی در جهان در حال تغییر است.
- تقویت همکاریهای جنوب-جنوب: پیمان بریکس نمونهای موفق از همکاریهای جنوب-جنوب است که میتواند بهعنوان الگویی برای سایر کشورهای در حال توسعه عمل کند.
- تأثیر بر بازارهای مالی جهانی: این پیمان با تلاش برای ایجاد سیستمهای پرداخت مستقل و کاهش وابستگی به سیستمهای مالی غربی، میتواند به تغییرات ساختاری در بازارهای مالی جهانی منجر شود.
- نوآوری و توسعه فناوری: پیمان بریکس میتواند به عنوان یک پلتفرم برای تقویت نوآوری و توسعه فناوری در بین اعضا عمل کند.
تاثیرات پیمان بریکس بر اقتصاد ایران
ایران بهعنوان یکی از کشورهای در حال توسعه با منابع طبیعی غنی، میتواند از پیمان بریکس بهرهبرداری کند. هرچند ایران عضو رسمی این پیمان نیست، اما همکاریهای دوجانبه و چندجانبه با کشورهای عضو بریکس میتواند فرصتهای اقتصادی زیادی را برای کشور فراهم کند.
- فرصتهای سرمایهگذاری: ایران میتواند با جذب سرمایهگذاریهای خارجی از کشورهای عضو بریکس، به توسعه زیرساختهای اقتصادی و صنعتی خود کمک کند.
- توسعه تجارت بینالمللی: پیمان بریکس میتواند به ایران کمک کند تا روابط تجاری خود را با کشورهای عضو این پیمان گسترش دهد.
- انتقال فناوری و دانش فنی: همکاری با کشورهای بریکس میتواند به انتقال فناوری و دانش فنی به ایران کمک کند.
- تقویت زیرساختهای انرژی: ایران میتواند از همکاری با کشورهای بریکس در زمینه انرژی بهرهبرداری کند.
- نقش ایران در تغییر توازن قدرت منطقهای: همکاریهای گسترده با کشورهای بریکس میتواند به تقویت موقعیت ایران در منطقه و افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی کشور منجر شود.
نتیجهگیری
پیمان بریکس بهعنوان یک اتحاد اقتصادی و سیاسی مهم، نقش قابل توجهی در تغییر نظام مالی و اقتصادی جهانی دارد. این پیمان با هدف کاهش وابستگی به دلار آمریکا، تقویت همکاریهای اقتصادی و تجاری بین اعضا، و ایجاد یک نظام مالی جدید، تلاش میکند تا جایگاه کشورهای نوظهور را در اقتصاد جهانی تقویت کند. با وجود چالشهای موجود، پیمان بریکس فرصتهای بزرگی را برای اعضای خود و سایر کشورهای در حال توسعه فراهم میکند.
ایران نیز میتواند با بهرهگیری از فرصتهای ایجاد شده توسط پیمان بریکس، به توسعه اقتصادی و تقویت روابط بینالمللی خود بپردازد. هرچند ایران هنوز بهطور رسمی عضو این پیمان نیست، اما همکاریهای دوجانبه و چندجانبه با کشورهای عضو بریکس میتواند به تقویت اقتصاد کشور و کاهش وابستگی به بازارهای غربی کمک کند. در نهایت، پیمان بریکس بهعنوان یک نمونه موفق از همکاریهای جنوب-جنوب میتواند بهعنوان الگویی برای سایر کشورهای در حال توسعه عمل کند و به تقویت همکاریهای بینالمللی و رشد پایدار اقتصادی منجر شود.