حسین محمودی، کارشناس اقتصاد مسکن، در جهان، مالیات به عنوان یک ابزار تنظیمگری مورد استفاده قرار میگیرد و در کنار آن، تأمین منابع مورد نیاز برای اداره کشور اهمیت دارد.
علاوه بر این، کنترل فاصله طبقاتی و کمک به قشر ضعیف نیز معمولاً جزئی از برنامههای کشورهای مختلف است.
برای دستیابی به درآمد مالیاتی، نیاز به دادهها، سامانهها، فرآیندها و قوانین دقیق و پویا است. حتی پیشرفت و تأخیر در قوانین و سامانهها بسیار حیاتی است. در کشور ما، قبل از تصویب و اجرای مالیات بر سوداگری، انواع مالیاتها از بخش تولیدی اقتصاد برداشت میشده است و به همین دلیل سوداگری و دلالت پررونق و سودآور و تولید پرریسک و کمبازده شده است.
همراه با تجار و دلالان قدرتمند و تأثیرگذار، رانتها نیز روز به روز بیشتر شده و اصلاحات اقتصادی بسیار دشوار خواهد بود.
در حوزه مسکن، تولیدکنندگان، به ویژه با هویت حقوقی، مشمول مالیات هستند و انگیزه برای ایجاد شرکت و گسترش فعالیتها محدود میشود؛ به عبارت دیگر، مالیات، فعالیتهای محدود، متفرق و چندهویتی را تشویق میکند.
البته، مسئله مالیات، عملکرد کلی و پایش تراکنشهای مالی را به عنوان یک چالش پیچیده و ناشناخته از فعالیتها کاهش داده و بخشی از مبادلات با تهاتر انجام میشود.
به نظر میرسد با تصویب مالیات بر سوداگری و بهکارگیری صحیح آن، نقدینگی به سمت تولید مسکن جابجا خواهد شد. امیدواریم با اعمال فشار مالیاتی بر بخش غیرمولد، جذابیت بخش تولید بیشتر شود و مسکن از یک کالای سرمایهای به یک کالای مصرفی تبدیل شود.
همچنین، ثبات اقتصادی، پیشبینیپذیری اقتصاد و کاهش چالشها در سطح بینالمللی، ضرورت اساسی در دستیابی به اهداف مالیاتی است.
تورم در بخش مسکن بیشتراً ناشی از چشمانداز تورمی است و تقاضای واقعی و مصرفی با قدرت خرید مناسب بسیار کمتر است.
هر سال تعدادی از افراد به نیازمندان مسکن اضافه میشوند، اما تعداد واحدهای ساخته شده بسیار کمتر است.
مسئله مهم این است که هر سال به نیازمندان بدون قدرت خرید افزوده میشود و بخش قابل توجهی از این افراد متقاضی واقعی نیستند و احتمالاً در سالهای آینده نیز توان خرید نخواهند داشت. همچنین، بخش مرفه جامعه نه تنها نیازی به مسکن ندارد، بلکه تعداد زیادی واحد مسکونی را در اختیار دارند و گاهی به دنبال فروش و انتقال منابع به خارج از کشور هستند.
رشد شدید قیمتها و عبور از سقف قیمت دلاری از یک طرف و سیاستهای انقباضی رکودزا و کاهش قدرت خرید در دوره رکود با تورم را به همراه داشته است.
در این شرایط، برای تقویت بخش تولید و عرضه، لازم است با ایجاد فشار مالیاتی از طریق مالیات بر سوداگری و با ایجاد مشوقهای مالیاتی، انگیزه لازم برای افزایش ساخت و ساز فراهم شود.
التهابات تورمی باعث شده است که سازندگان مسکن مانند دیگران به جای تولید مسکن، به دلالی بپردازند؛ چرا که علاوه بر سود بیشتر، خطرات خرید زمین و مصالح در شرایط تورم و از دست دادن فرصت جایگزینی را ندارد.
بنابراین، ایجاد ثبات در اقتصاد و فضای سیاسی میتواند از سودآوری غیرمشروع دلالی جلوگیری کند و سود فقط از طریق ایجاد ارزش افزوده ممکن خواهد بود.
برای تصویب قوانین، دادههای قابل اعتماد و سامانههای کارآمد ضروری هستند؛ زیرا بخشی از واحدهای ساخته شده در سالهای گذشته خالی ماندهاند و برای بسیاری از واحدها اخطارهایی صادر شده است. مالیات بر خانههای خالی که در سال ۱۳۵۳ تصویب شده است، هنوز به دلیل نبود دادههای قابل اعتماد، به شکارآیی لازم را ندارد.
بنابراین، برای دستیابی به اهداف ابزارهای مالیاتی، لازم است دادهمحوری را تحقق بخشیم و سامانههای پویا و قدرتمندی را برای اجرای دقیق، موثر، قابل قبول و مشروعیت دار آنها داشته باشیم.
این اقدامات همچنین بر عدالت مالیاتی تأثیر مثبتی خواهد داشت و مشوقهای لازم را برای ساخت و تأمین مسکن برای مردمان این سرزمین فراهم خواهد کرد.