دیجیتالی سازی آغاز سلطه تفکر استراتژیک در بازارهای مالی است

دیجیتالی سازی تمام داینامیک‌های رقابتی در اقتصاد را تغییر داده، بازارهای جدیدی را به وجود آورده و انواع جدید را از نو تعریف کرده است. چنین شرایطی، چالشی جدید و مستمر برای کسب و کارها، سرمایه‌گذاران، دولت و جوامع است، زیرا باید با سرعت عمل بیشتری تکامل و تحول در بازارها را دریابند، مرزهای جدید را تشخیص و موضع خود را نسبت به هر کدام از آنها تعیین کنند. با این حال، دیجیتالی‌سازی بهترین فرصتی تکاملی بشر است که در تاریخ تمدن خود تجربه کرده است. اما این فرصت به شدت فرار است و اقتصادهایی که نتوانند با جریان سریع آن همراه شوند، در خشکسالی ماوقع آن به دام می‌افتند.
با گسترش ابزارهایی چون اینترنت اشیاء، تحلیل کالن داده‌ها و هوش مصنوعی، اقتصاد دیجیتال به یک متغیر محوری در سازماندهی مجدد منابع جهانی، تغییر شکل ساختار اقتصاد جهان و بازسازی چشم‌انداز رقابت جهانی بدل شده است. در این تصویر جدید از جهان، امور مالی بخصوص بازارهای مالی، در خط مقدم توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی قرار دارند. با تعریف‌های جدید از صنعت، زندگی و اقتصاد، این سوال پیش می‌آید که دیجیتالی سازی و اقتصادی از جنس آن، چه تأثیری بر بازارها و جریان‌های مالی دارند و شبکه‌های جدید مانند بالکچین، چه بهبودی در مفاهیم سهام‌داری و سرمایه‌گذاری جمعی ایجاد می‌کنند؟
این مقاله سعی می‌کند به این سواالت در کوتاه‌ترین جملات ممکن پاسخ دهد و پیش‌بینی غالب در روند دیجیتالی شدن اقتصاد را توضیح دهد.

روش‌های نوین معامله‌گری

با نفوذ بیشتر چهارچوب‌های دیجیتال در شبکه‌های کاربری، روش‌های جدید در معامله‌گری نیز بروز کرده‌اند. بخصوص، روش‌هایی که مبتنی بر یادگیری ماشین و هوش مصنوعی هستند محبوب شده‌اند و حتی موسسه‌های سرمایه‌گذاری نیز از الگوریتم‌ها برای معامله‌گری در بازار سهام بهره می‌گیرند. معامله‌گری الگوریتمی یک رویکرد در خرید و فروش سهام است که در آن، داده کاوی اطالعات بازار مالی به کمک معامله‌گر می‌آید تا سطح خطای او به حداقل برسد و نسبت به شرایط بازار سریع‌ترین واکنش را نشان دهد. بخصوص، وقتی حجم داده‌ها افزایش می‌یابند، این دسترسی بیشتر و بهتر به تحلیل داده است که تعیین کننده میزان موفقیت در معامله‌گری به کمک هوش مصنوعی است. با استفاده از این شیوه‌های مبتنی بر هوش مصنوعی، معامله‌گران کلان در لحظه هزاران سفارش خرید و فروش را تعریف می‌کنند و حتی امکان تعریف جریان‌های کوچک و بزرگ در یک سهم را در اختیار می‌گیرند. بنابراین، جنبه منفی این شکل از دیجیتالی سازی، تحمیل تفکر و استراتژی گروه‌ها با قدرت مالی و فناوری بیشتر بر معامله‌گران خرد است.

پلتفرم‌های دیجیتال شرکت‌ها

اقتصاد دیجیتال به معنی انتقال عملیات و ماهیت‌های تجاری به سیستمی دیجیتالی و بخصوص متصل به اینترنت است. وقتی موجودیت دیجیتال بر اقتصاد غالب می‌شود، شرکت‌ها فعالیت‌های دیجیتال و آنلاین خود را گسترش می‌دهند و پلتفرم‌های بیشتر و غنیتری را به وجود می‌آورند. با افزایش تعداد پلتفرم‌های دیجیتال از جانب شرکت‌ها، کاربران و بخصوص سرمایه‌گذاران بازارهای سهام احساس تعلق بیشتری نسبت به شرکت‌های محبوب خود خواهند داشت. افزایش حس تعلق به معنی کاهش تصمیمات ناگهانی و همراهی معامله‌گر با یک سهم و عدم واکنش به روندها در سهام دیگر است.

اقتصاد دیجیتال و رکودهای اقتصادی

یکی از مهمترین سنگ محک‌ها برای اقتصاد دیجیتال و استراتژی‌های نوین مبتنی بر آن، تغییر در تفکر جمعی و واکنش آن به رکودهای اقتصادی است. رکودهای اقتصادی کرختی‌های ناگهانی و منجر به نزول و رکود در معاملات هستند که با یک جرقه کوچک آغاز و به یک بحران بزرگ و دامن‌گیر بدل می‌شوند. در سال‌های قبل از ۲۰۱۰، رکودهای اقتصادی تأثیر طولانی و عمیق‌تری بر اقتصاد جهانی می‌گذاشتند. با این حال، و پس از دیجیتالی سازی بیشتر جهان، این میزان از تأثیر کاهش یافت و واکنش دولت‌ها، صنایع و جوامع به رخداد آنها با آرامش و اصول‌مندی بیشتری همراه شد. در تازه‌ترین رکود، چند بانک بزرگ آمریکا سقوط کردند، شرکت‌های بزرگ حوزه فناوری سقوط ارزش سهام را تجربه کردند و در نهایت، یک رکود در اقتصاد جهانی آغاز شد. به طور باورنکردنی اما، کشورها واکنش بهتری به این رکود دادند و صنایع با سرعت بسیار بالایی با شرایط جدید انطباق یافتند. حتی همه‌گیری کرونا و محدودیت‌های تاریخی آن برای بازه کوتاهی توانست رکود در بازارهای سهام را حفظ کند. در اندک زمانی و پس از بهبود نسبی در وضعیت، معاملات دوباره جان گرفتند و رشدی تاریخی را رقم زدند. به عبارتی، دیجیتالی سازی و گسترش انواع مختلف شبکه‌های اطلاعاتی، آغازی بر یک انعطاف و تفکر استراتژیک در بازارهای مالی است که به بحران‌ها واکنش منطقی‌تر و بسیار سریع‌تری نشان می‌دهند. اصلی ترین دلیل در این انطباق سریع با بحران، گسترش سریع اطلاعات، ایده‌های مورد نیاز برای خروج از آن و همکاری گسترده اعضای جامعه است.

انتقال دارایی به انواع مجازی

با قدرت گرفتن بازارهای کریپتو، شرکت‌ها تلاش می‌کنند سهمی از این تعریف جدید در سرمایه‌گذاری و نقدینگی آن داشته باشند. به همین دلیل، آن‌ها کانال‌هایی را برای تعریف دارایی‌های خود به انواع دیجیتال به وجود می‌آورند. به وجود آمدن این کانال‌ها، باعث انتقال بیشتر »ارزش« از بازار سهام به بازارهای دیجیتالی و از جنس بلاکچین می‌شود. یک واکنش بازار سهام برای بقا در حضور این سطح بالا از دیجیتالی شدن دارایی‌ها و شیوه‌های سرمایه‌گذاری، تعریف مشتقاتی از بازار است که امکان معامله در انواع بازارهای دیگر را دارند. برای مثال، تتر یک ارز دیجیتال است که به پول فیات حلقه میخورد و ارزشی معادل آن را در بازارهای ارز دیجیتال تعریف می‌کند. به طور مشابه، سهام شرکت‌ها می‌توانند با یک توکن به دنیای ارز دیجیتال گره بخورند و ماهیت و ارزش خود را از یک بازار به بازار دیگر انتقال دهند. بنابراین، آینده بازارهای سهام نه از جنش نابود و انحلال، بلکه از جنس انطباق با دیجیتالی شدن و سازگاری بیشتر با مفاهیم ۰ و ۱ است. بخصوص، این انتقال به شبکه‌های بلاکچینی باعث کاهش تأثیر وضعیت‌های سیاسی بر ارزش سهام می‌شود و سهام شرکت‌ها با ارزش منصفانه‌تری معامله خواهند شد.

حرکت همزمان سهام در بازار

یکی از پدیده‌های غالب در بازارهای معاملاتی، حرکت همزمان سهام و تشکیل ابر روندها با مشارکت حداکثری انواع مختلف سهام در بازار است. این پدیده باعث بروز آشوب‌های بزرگ و ارزشگذاری ناعادلانه برای سهام می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد، کشورهایی که اقتصاد دیجیتال گسترده‌تر و قدرتمندتری دارند، حرکت همزمان سهام در بازارهای آنها کمتر اتفاق می‌افتد. اما سوال اینجاست که چرا دیجیتالی سازی صنایع، جوامع و اقتصاد باعث کاهش چنین رفتارهایی در بازار سهام می‌شود؟

ارتباط نزدیک با شرکت‌ها

در اقتصاد با سطح بالا از دیجیتالی سازی، شرکت‌ها، کارآفرینان و استارتآپ‌ها در تقابل نزدیک‌تر و بدون واسطه‌ای با مخاطبان خود هستند. در دنیای امروز، یک کارآفرین می‌تواند از طریق شبکه‌های اجتماعی به جمع‌آوری سرمایه و حتی فروش ایده‌های خود بپردازد؛ شرکت‌ها می‌توانند با استفاده از بازاریابی دیجیتال برای خود مشتریان وفادار بیابند تا در مواقع خطر از پشتیبانی آنها بهره بگیرند.

تغییر در عرضه و تقاضا

ارزش در بازار سهام در قالب سطح تقاضا و تمایل نقدینگی برای اتخاذ آن تعریف می‌شود. با بروز بازارهای دیجیتال و از جنس رمزارز، بازارهای سهام با نقدینگی کمتری روزهای معاملاتی خود را سپری می‌کنند و سرمایه با هوشمندی خاصی به سمت نوسانات بالاتر و سودآوری رمزارز می‌رود.

افزایش دسترسی به اطلاعات

مهمترین فایده دیجیتالی سازی، افزایش توانایی افراد جامعه به اطلاعات مورد نیاز خود است. در اقتصاد دیجیتال، اطلاعات به صورت دیجیتال مبادله می‌شوند و فرمت‌های فیزیکی از آنها فقط در روند ایجاد انواع دیجیتال دخیل هستند. از طرفی، دیجیتالی‌سازی باعث ایجاد شبکه‌های متصل و پویا در جوامع می‌شود؛ شبکه‌هایی که اطلاعات دیجیتالی شده را به سرعت منتقل می‌کنند و کانال‌های شفاف سازی در اخبار را تشکیل می‌دهند. اصلی ترین دلیل در تشکیل حرکت‌های جمعی در بازار و آشوب در قیمت‌گذاری سهام، عدم آگاهی از وضعیت واقعی بازار، شرکت‌ها و شیوع شایعه در بازار است. اقتصادهای دیجیتال مسیر را برای شفاف سازی فراهم می‌کنند و این خود جوامع هستند که در ادامه بر مسیر غالب می‌شوند و کنترل انتشار و کشف حقیقت را به دست می‌گیرند. بخصوص، دیجیتالی سازی باعث کاهش سطح پیچیدگی در دسترسی به اطلاعات و هزینه اطلاع از اخبار درست می‌شود. بنابراین، آنچه در بازارهای سهام تحت عنوان Trading Noise مشهور است، با درصد کمتری در بازارهای مبتنی بر اقتصاد دیجیتال اتفاق می‌افتد و احساسات هیجانی تأثیر کمتری بر روندهای شاخص و قدرتمند بازار خواهند داشت.

بلاکچین و اقتصاد غیر متمرکز

بلاکچین یک چهارچوب از جنس داده و الگوریتم است که شیوه های ایمن تر و مستقل تر در شبکه سازی را تعریف کرده است. بلاکچین آغازگر جریان مالی غیر متمرکز بوده است؛ جریانی که بازارهای مالی را بیشتر از هر اتفاق و انقلاب دیگری در صنعت متأثر از خود ساخته است. این واقعیت که ارز دیجیتال وابسته به هیچ نهاد مرکزی نیست و از قوانین اقتصاد کلاسیک در تعریف واسطه‌های دولتی و خصوصی تبعیت نمی‌کند، دلیل پذیرش بالای آن از جانب کاربران و مشارکت آنها در شبکه‌های حفظ این ماهیت‌های دیجیتال مالی و ورود سرمایه‌های کلان به بازار آن‌هاست. موارد زیر تأثیرات شاخصی هستند که شبکه‌های بلاکچین و مالی غیر متمرکز بر روی بازارهای سهام می‌گذارند.

امکان بحران

مهمترین نگرانی اقتصادانان، بروز یک بحران گسترده و متأثر از دیجیتالی شدن حداکثری در سیستم‌های مالی است. وقتی شبکه‌هایی مستقل از مالی متمرکز کنونی نقدینگی را به سمت خود هدایت کنند، دیگر امکان چندانی برای نفوذ ساختارها و سازمان‌های ملی و بین‌المللی در مدیریت بحران‌های اقتصادی وجود ندارد. به عبارتی، ترس از بحران به نظریه‌ای تحت عنوان Chaos برمی‌گردد که در آن، نظم موجود با یک اختلال کوچک به یک آشفتگی غیرقابل کنترل می‌انجامد. دیجیتالی سازی اگرچه سرشار از فایده و فرصت برای پیشرفت است، اما اگر به درستی تعریف و حتی کنترل نشود، به حرکت‌های دسته جمعی نامرتب، آشوب مانند و غیرقابل توقف در بازارهای مالی، و پس از آن در بدنه‌های مالی جامعه، می‌انجامد.

منبع :
مجله تخصصی اقتصاد، مدیریت و کارآفرینی "دروازه اقتصاد و کارآفرینی"
دکمه بازگشت به بالا