دیجیتالی سازی یا دیجیتالی شدن به طوری بنیادی اقتصاد جهانی را دگرگون کرده و خواهد کرد. از بازار کار و تعریف شغلهای جدید (در کنار حذف برخی دیگر) تا مدلهای کسبوکاری مبتنی بر تکنولوژی و کارایی متأثر از آن، دیجیتالی شدن کنونی برای کسبوکارها و زندگی جوامع مسیری برگشتناپذر برای جهان مدرن خلق کرده است.
درواقع تغییر آنقدر بنیادی است که اقتصادی حول آن با نام اقتصاد دیجیتال شکل گرفته، جایی که کسبوکارها تمام فعالیتهای بازاریابی خود را در بستر آنلاین پیگیری میکنند، چراکه مشتریان نیز ابتدا در صفحات وب و شبکههای اجتماعی به دنبال کالای مورد نیاز خود میگردند، سپس به بازارهای واقعی مراجعه میکنند، اگر نیازی باشد.
فراتر از قدرت خارقالعاده دیجیتالی شدن در افزایش بهرهوری و تعریف استانداردهای جدید زندگی، دیجیتالی سازی باعث از بین رفتن فرصتهای شغلی نشده، بلکه نوع و خواستگاه آنها را تغییر داده، باعث افزایش نرخ درآمد جهانی شده و البته شکافهای بزرگی از نظر قدرت مالی به وجود آورده است. علاوه بر این، رقابت بین کسبوکارها به شدت بالا گرفته است، استارتآپها به رقیبان جدی برای قدیمیها بدل شدهاند و سرعت بالا در تغییرات فناوری نیاز به مراتب بالاتر در سازگاری را توجیه میکند.
اما دیجیتالی شدن یا دیجیتالی سازی (Digitalization) واقعا چیست، چرا کسبوکارها به آن نیاز دارند، چه تأثیراتی بر اقتصاد جهانی و منطقهای گذاشته و قرار است در آینده چگونه آنها را تغییر دهد. در این مقاله سعی میکنیم به این سوالات و زیرمجموعههای آنها بپردازیم.
مقالات تکمیلی:
دیجیتالی شدن چیست؟
دیجیتالی شدن از Digitalization و تلاش شرکتها و جوامع برای بهرهگیری بیشتر از فناوری نشأت میگیرد و با Digitization متفاوت است. در Digitization یا رقومی کردن هدف تبدیل اطلاعات فیزیکی (مانند کتاب، مقاله یا هر سند نوشتاری دیگر) به انواع دیجیتال و مستقر در حافظههای کامپیوتری است. با این انتقال، اولین گام برای بهرهگیری بیشتر از فناوری برداشته میشود.
درواقع، رقومی کردن سالها پیش آغاز شده است، وقتی محاسبات از قلم و کاغذ و مغز آدمها به کامپیوترها منتقل شد. با این حال، در چند دهه اخیر این فرایند به شدت سرعت گرفته و حتی درصد کمی از اطلاعات بروی کاغذ یا اجسام فیزیکی مشابه ثبت میشوند و از همان مرحله تولید داده، انتقال به کامپیوتر آغاز میگردد.
اما دیجیتالی سازی به فرایندهایی گفته میشود که در کانون آنها دادههای رقومی شده قرار دارند، اما ترکیبی از ماشینها، الگوریتمها و استراتژیهای مبتنی بر حضور ماشین هوشمند هستند که ساختارها را تشکیل میدهند. مثالی ساده از دیجیتالی سازی، تحول در خطوط تولید خودرو و استفاده از بازوهای رباتیک برای انجام بخش اعظمی از فرایندهاست.
در دیجیتالی سازی کارایی در کانون توجه است و هرچقدر بتوان میزان کارایی را افزایش داد، به ورود ماشین و استفاده از الگوریتمها اصرار میشود. بخصوص، دیجیتالی سازی تبدیل جریان آنالوگ در فرایندها به انواعی است که قابلیت و آمادگی لازم برای هوشمندسازی را داشته باشد.
منظور از دیجیتالی سازی در کسبوکارها چیست؟
دیجیتالی سازی کسبوکارها به معنی تعریف مدلهای کسبوکاری است که بیشترین تأثیر را از فرایندهای دیجیتال میگیرند؛ در این فرایندها ماشین حضوری کانونی، انعطافپذیر و قابل تبدیل به احسن دارد. دیجیتالی سازی برای یک سازمان میتواند انجام تمام فرایندهای حسابداری با نرمافزارهایی مثل اکسل باشد، یا اینکه تبدیل تمام خطوط تولید به انواع تجهیزشده با رباتها و خودروهای خودران باشد. بسته به نیاز، توان تخصصی، قدرت سرمایهگذاری و هدف از دیجیتالی سازی، میزان آن نیز در هر سازمان متفاوت از دیگری است.
دیجیتالی سازی کسبوکارها به معنی ادغام تکنولوژی در تمام فعالیتها و با هدف ایجاد تحول مثبت در کارایی تیمها و کلیت سازمان است. دیجیتالی سازی موفق فراتر از خرید چند ماشین و نرمافزار میرود؛ جایی که ساختاری داینامیک برای هر فعالیت سازمان تعریف میشود که نه تنها از تکنولوژی بهره میبرد، بلکه برای نسخههای جدید از هر فناوری برنامهای برای بروزرسانی خود دارد.
دیجیتالی سازی کسبوکار چه فوایدی دارد؟
برای بسیاری از شرکتها، بخصوص در حوزه انرژی و انواع مشابه، مقاومت زیادی در برابر دیجیتالی سازی از جانب افراد صورت میگیرد؛ آنها اصرار بر کارا بودن رویکردهای قدیمی و عدم نیاز به تحول پیچیده و هزینهبر به انواع تکنولوژی محور دارند. به همین دلیل است که هر سازمانی بسته به میزان آگاهی یا بلوغ خود از دیجیتالی شدن تصمیم به اتخاذ برنامههای تحولآفرین میگیرد. به طور خلاصه، دیجیتالی سازی سازمان میتواند بهبودهای زیر را در کوتاه و بلندمدت ایجاد کند:
- ایجاد مزیت رقابتی در حضور رقیبانی که از ابزارهای جدید برای بهینهتر شدن روندهای صنعتی استفاده میکنند
- کاهش فوق العاده در هزینههای تولید، بخصوص در بخشهایی مانند نگهداری و تعمیر یا کاوش در صنایعی چون نفت و گاز و معدن
- کاهش ساعات کاری نیروی انسانی
- افزایش امنیت جانی برای نیروی انسانی با استفاده از شبکههای اینترنت اشیاء، الگوریتمهای تحلیلگر و پردازش داده
- کمک به مدیران در سطوح مختلف سازمانی برای سناریوسازی و تصمیمگیری بهتر در فعالیتهای روزمره سازمان
- بسترسازی برای پذیرش تکنولوژیهای بعدی
- چابکسازی سازمان و قابلیت رقابت با استارتآپهای تکنولوژی محور
هوشمند سازی و ارتباط آن با دیجیتالی سازی
منظور از هوشمند سازی یا Smartization ارائه قدرت بیشتر به ماشین و بهره گرفتن از این اختیار برای انسان است. ماشینها، به دلیل قدرت پردازش بالاتر و عدم ورود احساسات به تصمیمگیریها، دقت بیشتری در انجام فعالیتهای محاسباتی، اندازهگیری، پیشبینی و حل مسئله دارند. بخصوص، هرچقدر حجم دادههای ورودی بیشتری در اختیار آنها قرار بگیرد، بهتر میآموزند و به همین دلیل بهرهوری بیشتری را نتیجه میدهند.
هوشمند سازی مرحله بعدی از دیجیتالی سازی است؛ در واقع دیجیتالی سازی بستر لازم برای هوشمند سازی را فراهم میکند و بدون دیجیتالی سازی نمیتوان هیچ سیستم هوشمندی تعریف کرد. در ادامه، دیجیتالی سازی مضاعف و مستمر باعث قدرت بخشی به سیستمهای هوشمند میشود و آپدیتهای بهتری از نرمافزارها و تجهیزات فیزیکی (مانند پردازندهها) بر کارایی حاصل از استراتژی دیجیتالی سازی سازمان میافزاید.
خودکارسازی چیست؟
خودکارسازی یا Automation مرحله بعد از دیجیتالی سازی و هوشمند سازی است. بعد از اینکه مجموعههای کوچک از ماشینها و الگوریتمها امکان ورود به فعالیتها را یافتند، اکنون زمان آن است که به آنها “اختیار” بیشتری در “انجام” کارها داد. منظور از واگذاری اختیار بیشتر، استقلال گرفتن ماشین از اپراتورهای انسانی است.
این اختیار معمولا از طریق الگوریتمهای یادگیری ماشین و تجهیز خطوط تولید یا خدمات دهی با رباتها ممکن میشود. برای نمونه، شرکتهای معدنی اکنون از خودروهای سنگینی در سایتهای استخراج خود بهره میگیرند که بدون نیاز به عامل انسانی امکان یافتن مسیرها، حرکت در آنها، بارگیری و تخلیه بار را دارند.
در حال حاضر نزدیک به ۶۷ درصد از شرکتهای دنیا مقیاسی از خودکارسازی را در فرایندهای خود ادغام کردهاند. همچنین، ۳۱ درصد از شرکتها حداقل یکی از فرایندهای اساسی خود را به طور کامل خودکار کردهاند. مهمتر اینکه نزدیک به ۵۹ درصد از شرکتهای Fortune 500 بخش اعظم برنامههای بازاریابی خود را در قالب هوشمند و به صورت خودکار پیادهسازی میکنند.
در تحقیقی جدید از HBR، ۹۰ درصد از کارکنان شرکت کننده چنین عنوان کردهاند که خودکارسازی سطح کارایی آنها را به شکل قابلتوجهی بالا برده است. همچنین، ۸۶ درصد بر این باور بودهاند که ابزارهای هوشمند باعث شدهاند تعامل بین اعضاء در گروههای مختلف بالا برود. بیشتر از ۹۰ درصد نیز بر این باور بودهاند که خودکارسازی خطای کمتری نتیجه داده و کارکنان اعتماد بیشتری به نتایج حاصل از عملکرد خود دارند.
هوش مصنوعی و ارتباط آن با توسعه کسبوکار
هوش مصنوعی دیگر یک مفهوم غریب و حتی هیجانی از فناوری نیست، بلکه کم کم به یک روتین هر روزه برای افراد و کسبوکارها تبدیل شده است. اکنون اکثر سازمانها از افزونههای هوش مصنوعی، Copilot مایکروسافت و بسیاری دیگر از ابزارهای مبتنی بر AI برای برداشت بیشتر از داده، سناریوسازی، تغییر طرح کسبوکار و …، بهره میبرند.
هوش مصنوعی قدرتمندترین ابزار کنونی برای هوشمندسازی حداکثری و سپردن حجم بیشتری از فعالیتها به ماشین است. برای نمونه، عبارت Business Intelligence که چند سالی است بر سر زبانها افتاده، با ورود هوش مصنوعی متحول شده است. در هوش تجاری جدید، هوش مصنوعی نقش اصلی را بازی میکند و انسان شبیه یک منتور و سوپروایزر است. هرچند، همین نقش منتور بودن نیز در آیندهای نه چندان دور به نقش یک بازرس ساده تغییر سمت میدهد.
در کانون تمام این جریانها، داده و دیجیتالی سازی فرایندها قرار دارند. بدون دیجیتالی سازی همهجانبه، هیچ امکانی در هوشمندسازی فعالیتها نیست، ماشین قدرت لازم را نمیگیرد، داده کافی برای کاهش خطا نیست و فعالیتها به سوپروایزرهای انسانی بیشتری نیاز دارند.
دیجیتالی سازی چگونه اقتصاد را متحول میسازد؟
ما در عصری زندگی میکنیم که تغییر در آن لحظهای و بیشتر از هر چیزی به تغییر در فناوری گره خورده است. در چنین شرایطی، مفهوم و چهارچوبهای اقتصادی نیز به شدت متحول شدهاند و شیفت بزرگتری در حال شکلگیری است. در این شیفت اقتصادی که بیشترین گرا را از انقلاب صنعتی میگیرد، بهرهوری دیگر مفهومی متکی بر نیروی کار و سرمایه اولیه نیست، بلکه حول ایدههای خلاقانه با بهره گیری حداکثری از فناوری تعریف میشود.
یکی از اصلیترین ترندهای اقتصادی و متناظر با تحول دیجیتال، ایجاد شکافهای عمیقتر بین قشرهای مختلف اجتماعها و دولتهاست. درواقع، کشورهایی که قدرت تکنولوژی بیشتری در اختیار دارند، سلطه بیشتری بر اقتصاد آتی خواهند داشت، آنها تعرفهها را تعریف میکنند، قوانین دیجیتال وضع میکنند و برای پیشرفت دیگران مرز و محدوده تعیین خواهند کرد.
در نتیجه سرعت بالای موجود در تحول در فناوری، و نیاز شکل گرفته برای اتخاذ آن، شرکتها، دولتها و افراد محدودی به سودهای کلان میرسند، قشرهای متوسط ضعیفتر میشوند و دهکهای پایین در هر اجتماع به وضعیت نامطلوبتری شیفت میشوند.
از نگاه ماکرو اکونومیک، در حال حاضر نیز اصلیترین نزاعها بین کشورها بر سر دسترسی به فناوریهای مختلف، امکان استفاده و شدت استفاده از آن در فعالیتهای مختلف است. اقتصاد به عنوان اهرمی که بیشترین تأثیر را بر پیشرفت فناوری دارد، بیشترین تأثیر را نیز از فناوری میگیرد.
اقتصاد دیجیتال محصول دیجیتالی شدن بازاریابیها
اپلیکیشنهای گوشی همراه بیشترین تأثیر را بر اقتصاد اینترنتی داشتهاند. کالاها و خدمات در پلتفرمهای آنلاین خرید و فروش میشوند. مشتریان نیز از خریدهای حضوری به خریدهای آنلاین تغییر رفتار دادهاند. بنابراین، داده بیشتر قدرت میگیرد و با دیجیتالی شدن آن، فناوری اقتصاد را به سمت خود سوق میدهد و پس از وابسته کردن آن به خود، اقتصاد جدیدی به نام اقتصاد دیجیتال شکل میدهد.
اقتصاد دیجیتال به شکلی نمایی در حال رشد است. برای نمونه، بخش فناوری، ICT، در آمریکا بیشتر از ۱۵ درصد از GDP کل کشور را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که بخشهای دیگر از آن تأثیر فوقالعادهای گرفتهاند، تصویر زیر رشد اقتصاد دیجیتال در بخشهای مختلف را نشان میدهد.
همزمان با نفوذ فناوریهای معمول و تأثیر آنها بر تحول اقتصادی، فناوریهایی چون بلاکچین نیز وجود دارند که به طور اختصاصی اقتصاد را هدف قرار دادهاند. آنها تعریف جدیدی برای پول و ارزش آن ارائه میکنند، بازارهای اختصاصی برای خود ایجاد میکنند و ارزش را از اقتصاد سنتی به درون خود میبلعند. انتظار میرود در ۵۰ سال آینده این نوع از ابزارها و بازارهای مالی به طور کامل اقتصاد سنتی را عقب بزنند و دیگر مفاهیمی چون پول فیات و حتی ارزهای ملی وجود نداشته باشند.
چالشهای مرتبط با دیجیتالی سازی
در کنار تمام فوایدی که دارد، دیجیتالی سازی حداکثری بسیار چالشبرانگیز نیز هست. از دید اقتصادی آن، چالش اصلی نقطه مقابل افزایش کارایی است، جایی که عامل انسانی کم کم حذف میشود و ماشین به نفع کارایی جای او را میگیرد. در چنین شرایطی، انسان به عنوان خلاقیت کانونی مورد نیاز در فرایندها، کم کم سرخورده و حتی تنبل میشود و بعد از مدتی خلاقیت و نوآوری در فعالیتها به یک روتین ۰ و ۱ بدل میشود که جذابیت چندانی هم ندارد و مرز کارایی را دیگر تغییر نمیدهد.
بنابراین، وابستگی زیاد به ماشین باعث میشود که چالشهای مرتبط با آن نیز تأثیر شاخصتری بر آینده انسان داشته باشند. موضوع دیگر حملات سایبری و آسیبپذیری کسبوکارهای دیجیتالی شده است. دیجیتالی سازی فرایندها و گره زدن آنها به هم باعث آسیبپذیری بیشتر ساختار کلی میشود و اگر سازمان نتواند رویکرد مناسب و سازگاری با فناوری و برای محافظت از خود در برابر تهدیدات سایبری اتخاذ کند، دیگر راه بازگشتی به حالت آنالوگ نیست و سقوط شدیدتری در راه خواهد بود.
همچنین، با افزایش استفاده کسبوکارها از فناوریهای جدید، بازارهای مالی مانند بازار سهام، فارکس و انواع دیگر نیز دگرگون میشوند. با آنلاین شدن همه فعالیتها، امکان کنترل کمتر میشود و قوانین نظارتی شاید نتوانند بر صحت تبادلات و تراکنشها نظارت کنند. در چنین شرایطی، رکودها و سقوطهای اقتصادی با امکان کمتری پیشبینی میشوند و ساختار اقتصادی مسنجم، قانونمند و انطباقپذیری برای شرایطی که سریعا تغییر میکند نمیتوان تعریف کرد.
جمعبندی
دیجیتالی سازی دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک بایست است و سازمانها فقط میتوانند بر نوع، زمان و چهارچوب آن تمرکز کنند و اتخاذ آن اجتناب ناپذیر است. دیجیتالی سازی برای ارتقاء بهرهوری و استفاده بیشتر از دقت ماشین در فرایندها انجام میشود؛ اما در ادامه چهارچوبهای بنیادی چون مدل کسبوکار و اقتصاد را نیز دگرگون میکند و به آنها پسوند دیجیتال میدهد.
به دنیای قبل از سال ۲۰۰۰ نگاه کنید، جایی که بانکها همچنان بر سر قدرت بودند و بازارهای مالی را به طور کامل در اختیار داشتند. اکنون آنها جای خود را به شرکتهای حوزه دیجیتال دادهاند و به شدت به محصولات و حضور آنها وابسته شدند. چنین اتفاقی برای کلیت اقتصاد نیز افتاده است.
بستر دیجیتال به غرفه شرکتهای مختلف بدل شده است؛ برای مثال، انتظار میرود دیجیتال مارکتینگ تا سال ۲۰۲۸ سالانه ۳۲ درصد رشد کند و تا پایان این سال ارزش آن به ۲۴ میلیارد دلار برسد. همزمان، و فقط در آمریکا، اقتصاد دیجیتال بیشتر از ۴.۲۷ تریلیون دلار به GDP کشور در سال ۲۰۲۲ اضافه کرده است و این عدد در سالهای آینده به مراتب بیشتر نیز خواهد بود.
اقتصاد دیجیتال چیست؟
به زبان ساده میتوان اقتصاد دیجیتال را ترکیبی از اقتصاد، محاسبات دیجیتال و فناوری دانست. اقتصاد دیجیتال همچنین به تحول اقتصادی اکنون جهان و تبدیل شدن آن به چرخهای از فناوری رو به رشد و رو به تغییر مستمر اشاره میکند.
تحول دیجیتال چیست؟
منظور از تحول دیجیتال فرایندی است که در آن فناوریهای دیجیتال را سازمانها با فرایندهای روزمره خود ادغام میکنند تا سطح بهرهوری را در آنها افزایش دهند