تشریح مسایل اقتصادی به زبان ساده و عمومی‌

بررسی جامع مسایل اقتصادی روز دنیا

‌مسایل اقتصادی پیش روی اقتصاد جهانی شامل چشم‌اندازهای رشد، تورم، رکود، تولید ملی، شاخص‌های قدرت خرید، ضریب فلاکت، نابرابری، مسایل کارگری، بازارهای نوظهور و تأثیر فناوری‌های جدید می‌باشد.

اقتصاد جهانی در قرن ۲۱ با چالش‌های جدی روبرو است. جهانی شدن به نفع اکثر شرکت‌کنندگان بوده است، اما افزایش پیوستگی اقتصاد جهانی مشکلات زیادی را ایجاد کرده است.

برخی از مشکلات جهانی مانند رکود اقتصادی اخیر ناشی از بحران اعتبار و بحران بانکی مرتبط با آن کوتاه مدت هستند. بیشتر شوک‌های جهانی نسبتا کوتاه مدت هستند و ممکن است خود به خود اصلاح شوند. حوادث ظاهرا کوتاه مدت دیگر مانند شوک‌های نفتی دهه ۱۹۷۰، که بازار جهانی نفت را برای همیشه دگرگون کرد، می‌تواند تأثیرات طولانی مدتی داشته باشد.

سایر مشکلات جهانی بلندمدت‌تر هستند و ممکن است برای یافتن راه حل به یک رویکرد استراتژیک نیاز داشته باشند. این مشکلات شامل نابرابری جهانی و توسعه اقتصادی نابرابر، فقر جهانی، فرسودگی منابع غیر تجدیدپذیر، تخلیه محیط و گرم شدن کره زمین و مشکلات سیستمی مرتبط با تنظیم ناکافی بازارهای مالی است.

خبرهای مشابه

در این مطلب تلاش شده است تا شما با برخی از مهمترین مسایل اقتصادی روز دنیا آشنا شوید. به منظور کسب آگاهی بیشتر در این زمینه لطفا تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.

آشنایی با یکی از مسایل اقتصادی روز دنیا: رکود تورمی

یکی از مسایل اقتصادی روز دنیا، رکود تورمی است که با رشد اقتصادی کند و بیکاری نسبتا زیاد ( یا رکود اقتصادی) مشخص می‌شود و با افزایش قیمت (یعنی تورم) همراه است. به عبارت دیگر، رکود تورمی عبارت است از یک دوره تورم متناوب به همراه کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP).

این اصطلاح در دهه ۱۹۷۰ برای اولین بار معرفی شد‌‌، هنگامی که بسیاری از اقتصادهای پیشرفته جهان به خاطر تورم سریع و بیکاری زیاد ناشی از شوک نفتی، در حیرت به سر می‌بردند. از آن زمان تاکنون، افزایش سطح قیمت‌ها در دوره‌های رشد اقتصادی آهسته یا منفی‌‌، به جای یک وضعیت استثنایی‌‌، تا حدی به یک قاعده تبدیل شده است.

رکود تورمی‌ به عنوان یکی از مسایل اقتصادی مهم، منجر به ظهور شاخص فلاکت شد. این شاخص‌‌، که جمع ساده نرخ تورم و نرخ بیکاری است‌‌، به عنوان ابزاری برای نشان دادن میزان احساس مردم در هنگام ضربه تورم به اقتصاد به وجود آمد.

نظریه اقتصادی منحنی فیلیپس‌‌، که در متن اقتصاد کینزی ایجاد شد‌‌، سیاست‌های مسایل اقتصادی کلان را به عنوان معامله‌ای بین بیکاری و تورم نشان داد. در نتیجه با رکود بزرگ و صعود اقتصاد کینزی در قرن بیستم، اقتصاددانان مشغول خطرات تورم شده و استدلال کردند که بیشتر سیاست‌هایی که برای کاهش نرخ تورم طراحی می‌شوند‌‌، باعث دشوارتر کردن آن برای بیکاران می‌شوند.

ظهور مسایل اقتصادی از قبیل رکود تورمی‌ در کشورهای توسعه یافته در اواسط قرن بیستم نشان داد که در حقیقت به این صورت نیست. در واقع‌‌، رکود تورمی ‌یک نمونه عالی از چگونگی داده‌های اقتصادی در دنیای واقعی است که گاهی اوقات بر اساس تئوری‌های اقتصادی و نسخه‌های سیاست پذیرفته شده کاملا نامناسب عمل می‌کند.

تورم چیست؟

تورم کاهش قدرت خرید یک ارز مشخص در طول زمان است. برآورد کمی کاهش میزان قدرت خرید نشان می‌دهد که تورم منجر به افزایش ​​قیمت متوسط سبد کالاها و خدمات در طی یک دوره خاص می‌شود. افزایش عمومی ‌قیمت‌‌‌ بدان معنی است که با یک واحد ارز  کمتر از دوره‌های قبلی می‌توان به انجام خرید پرداخت.

به طور کلی، تورم (Inflation) یکی از مسایل اقتصادی اصلی است که می‌توان آن را در مقابل تقلیل (deflation) قرار داد‌‌، بدین معنی که همزمان با افزایش قدرت خرید پول و کاهش قیمت‌ها، رخ می‌دهد. تورم نرخ کاهش ارزش ارز است و در نتیجه سطح عمومی ‌قیمت کالاها و خدمات در حال افزایش است. تورم گاهی اوقات به سه نوع زیر تقسیم می‌شود:

  • تورم Demand-Pull‌‌،
  • تورم Cost-Push
  • و تورم داخلی.

از جمله شاخص‌های تورمی‌ مورد استفاده می‌توان به شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) و شاخص قیمت عمده فروشی (WPI) اشاره کرد.

تورم را می‌توان بسته به دیدگاه فردی و میزان تغییر‌‌، مثبت یا منفی مشاهده کرد. افرادی با دارایی‌های ملموس از قبیل کالاهای موجود در انبار، ممکن است علاقمند باشند تا همیشه مقداری تورم وجود داشته باشد، زیرا این امر ارزش دارایی آنها را افزایش می‌دهد.

این در حالی است که افراد دارای پول نقد، علاقه‌ای به وجود تورم ندارند، زیرا ارزش سهام نقدی آنها را از بین می‌برد. در حالت ایده آل‌‌، به یک سطح مطلوب تورم برای ارتقا هزینه‌ها به میزان مشخصی به جای پس انداز‌‌ و در نتیجه رشد اقتصادی نیاز است.

مقایسه مسایل اقتصادی مختلف (تورم، تقلیل و ابر تورم)

تورم یکی از مسایل اقتصادی است که در آن سطح قیمت متوسط ​​یک سبد کالای انتخابی با گذشت زمان افزایش می‌یابد. به طور کلی، به عنوان تغییر در قیمت یک سبد کالا در یک بازه زمانی خاص (معمولا یک سال) اندازه گیری می‌شود.

اگر تغییر قیمت در یک بازه زمانی خاص (یک سال) منفی باشد، از اصطلاح Deflation استفاده می‌شود، یعنی وقتی قیمت خرید سبد کالا در سال T کمتر از T-1 باشد.

تقلیل کاهش عمومی سطح قیمت کالاها و خدمات است که معمولا با انقباض در عرضه پول و اعتبار همراه است. در طول Deflation، قدرت خرید ارز با گذشت زمان افزایش می‌یابد.

از ابر تورم برای توصیف مراحل بی‌ثباتی اقتصادی با تورم بسیار بالا و به سرعت شتاب‌دهنده استفاده می‌شود که معمولا با کاهش ارزش پول همراه است و قدرت خرید مصرف‌کنندگان از بین رفته می‌رود. به بیان دیگر، ابر تورم یک وضعیت اقتصادی است که در آن ارزش پول دچار یک سقوط آزاد می‌شود.

یک اقتصاد سالم همیشه دارای نوسانات کوچک یا میزان پایینی از تورم و تقلیل است. این در حالی که بانک‌ها و سایر عوامل اقتصادی به صورت مداوم در حال تلاش برای کاهش هر چه بیشتر میزان نوسانات هستند. هرچه میزان کاهش نوسانات موفقیت‌آمیزتر باشد، اقتصاد جامعه از ثبات بالاتری برخوردار خواهد بود.

لازم به ذکر است که همزمان با کاهش ارزش ارز‌‌، قیمت‌ها افزایش می‌یابد و کالاها و خدمات کمتری خریداری می‌شود. این کاهش قدرت خرید بر هزینه‌های عمومی‌ زندگی مردم تاثیر می‌گذارد که در نهایت منجر به کاهش رشد اقتصادی می‌شود.

نظر اجماع در بین اقتصاددانان این است که مسایل اقتصادی از قبیل تورم پایدار، زمانی اتفاق می‌افتد که رشد عرضه پول یک کشور از رشد اقتصادی پیشی بگیرد.

برای مقابله با این موضوع‌‌، اقتدار پولی مناسب یک کشور‌‌، مانند بانک مرکزی‌‌، اقدامات لازم را برای مدیریت عرضه پول و اعتبار انجام می‌دهد تا تورم را در حد مجاز نگه دارد و اقتصاد را به صورت روان ادامه دهد. تورم بسته به نوع کالاها و خدمات در نظر گرفته شده از طرق مختلف اندازه‌گیری می‌شود و نقطه مقابل تقلیل است، چرا که نشانگر کاهش کلی قیمت کالاها و خدمات می‌باشد.

بررسی وضعیت تورم در ایران

تورم ایران در مارس و آوریل ۲۰۲۱ به حدود ۵۰ درصد رسیده است‌‌، که بالاترین سطح در سه سال گذشته است. در اولین ماه سال جدید ایرانی (۲۱ مارس – ۲۰ آوریل) یک سبد کالا و خدمات استاندارد برای ایرانیان متوسط ​​۴۹.۵ درصد تورم را در مقایسه با مدت مشابه سال ۲۰۲۰ تجربه کرده است. این موضوع یکی از مسایل اقتصادی مهم است که به عنوان نرخ تورم نقطه به نقطه شناخته می‌شود.

تورم که به طور سنتی در ایران بالا بود‌‌، در سال ۲۰۱۸ بخاطر خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ و تحمیل صادرات نفت و تحریم‌های بانکی سخت علیه ایران‌‌، شدت گرفت.

دولت‌‌، که از درآمد حیاتی نفت خود با ارز سخت محروم بود‌‌، چاپ پول بیشتری را آغاز کرد که به پول آن آسیب می‌رساند. ریال ایران به سرعت سقوط کرد و تورم را دامن زد به گونه‌ای که ریال طی سه سال، هشت برابر کاهش یافته است.

میانگین نرخ تورم‌‌، یکی دیگر از مسایل اقتصادی است که میزان تورم را در ۱۲ ماه گذشته با دوره قبل اندازه‌‌گیری می‌کند‌‌. نرخ تورم نقطه به نقطه کالاهای اساسی مانند “غذا‌‌، نوشیدنی و دخانیات” به ۶۳ درصد رسید در حالی که کالاها و خدمات غیر غذایی ۴۳ درصد افزایش یافته‌اند.

ایران به طور غیرمستقیم در حال مذاکره با قدرت‌های جهانی، از جمله‌‌ ایالات متحده‌‌، برای لغو تحریم‌ها است، زیرا فشار اقتصادی بر ایرانیان عادی به سطح نگران کننده‌ای رسیده است.

شاخص قدرت خرید چیست؟

یکی دیگر از مسایل اقتصادی مهم روز دنیا، شاخص قدرت خرید است. قدرت خرید بیانگر ارزش پولی است که با توجه به یک واحد  از آن، می‌توان نسبت به خرید تعدادی کالا یا خدمات اقدام کرد.

مسایل اقتصادی مانند تورم، ارزش قدرت خرید ارز را کاهش می‌دهد که در نتیجه بر افزایش قیمت‌ها تاثیر دارد. برای اندازه‌گیری قدرت خرید در مسایل اقتصادی، قیمت یک محصول خوب یا خدمات را باید در برابر شاخص قیمت مانند شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) مقایسه کنید.

یکی از راه‌های درک قدرت خرید این است که حقوق پدربزرگ خود در ۴۰ سال پیش را در نظر بگیرید. امروز برای حفظ همان کیفیت زندگی، شما به حقوق بسیار بیشتری احتیاج دارید. به همین ترتیب، یک خریدار مسکن که ۱۰ سال پیش در محدوده قیمت ۳۰۰ تا ۳۵۰،۰۰۰ میلیون تومان به دنبال خرید خانه بود، گزینه‌های بسیار بیشتری را نسب به حال حاضر در نظر داشت.

قدرت خرید بر هر جنبه‌ای از مسایل اقتصادی، از مصرف‌کنندگان خرید کالا تا سرمایه‌گذاران و قیمت سهام تاثیر می‌گذارد. هنگامی‌ که قدرت خرید ارز به دلیل تورم بیش از حد کاهش می‌یابد، پیامدهای جدی اقتصادی منفی به وجود می‌آید، از جمله افزایش هزینه‌های کالا و خدمات تا کمک هزینه‌های بالای زندگی، و همچنین نرخ بهره بالایی که بر بازار جهانی تاثیر می‌گذارد. نتیجه همه این عوامل می‌توانند به یک بحران اقتصادی دامن بزند.

ضریب جینی و فلاکت چیست؟

ضریب جینی و فلاکت یا شاخص بدبختی به منظور اندازه‌گیری میزان اضطراب اقتصادی افراد توسط خطر بیکاری همراه با هزینه‌های روزافزون زندگی است که برابر با مجموع نرخ تورم و نرخ بیکاری می‌باشد. شاخص فلاکت اصلی در سال‌های ۱۹۷۰ با توسعه استقامتی، یا به طور همزمان با تورم و بیکاری بالا محبوب شد.

اولین شاخص بدبختی توسط Arthur Okun ایجاد شد و برابر با مجموع تورم و نرخ‌های بیکاری بود تا یک تصویری واضح از اقتصاد ایالات متحده ارائه شود. شاخص فلاکت بالاتر، به معنای بدبختی بیشتر شهروندان متوسط ​​است.

با توجه به مطالب بیان شده، شاخص فلاکت ترکیبی از نرخ بیکاری و تورم است. بالا رفتن نرخ بیکاری، بدبختی مردم را افزایش و مسایل اقتصادی مختلفی را ایجاد می‌کند. تورم، افزایش قیمت کالاها و خدمات را در طول زمان به دنبال دارد.

شما نمی‌توانید به اندازه افزایش قیمت‌ها خریداری کنید، مگر اینکه دستمزدتان همراه با تورم افزایش یابد. در یک اقتصاد سالم شاخص بدبختی بین ۶ تا ۷ درصد تولید خواهد کرد. همچنین، یک اقتصاد سالم به تورم نیاز دارد.

انتقاد از شاخص فلاکت

شاخص بدبختی Okun با انتقاد اقتصاددانان مختلفی مواجه شده است. بعضی معتقدند که این شاخص، نشانگر خوبی از عملکرد مسایل اقتصادی نیست، زیرا اطلاعات رشد اقتصادی را شامل نمی‌شود. آنها هدف از شاخص بدبختی را اندازه‌گیری عملکرد اقتصادی عمومی به جای اندازه‌گیری “احساس درد” شهروندان به طور متوسط ​​می‌دانند.

به عنوان یک معیار از ناراحتی اقتصادی شخصی، شاخص بدبختی ممکن است نقش انتظارات و عدم اطمینان را کاهش دهد، تنها با توجه به نرخ بیکاری و نرخ تورم فعلی، زمانی که بسیاری از استرس‌ها و نگرانی هایی که مردم در واقع احساس می کنند، برای چشم انداز اقتصادی آینده خود است.

به طور خاص، نرخ بیکاری به طور کلی به عنوان یک شاخص عقب مانده در نظر گرفته می‌شود که احتمالا بدبختی درک شده در اوایل رکود اقتصادی و حتی پس از رکود اقتصادی بیش از حد است. از این رو، شاخص فلاکت به ندرت، به جز در طی رکودهای کوتاه و بحران‌هایی از زمان، مورد استفاده قرار گرفت.

شاخص‌های فلاکت جایگزین

شاخص فلاکت چندین بار اصلاح شده است. در سال ۱۹۹۹، رابرت بارو، اقتصاددان هاروارد، که شاخص فلاکت Barro Missery را ایجاد کرد، که در آن نرخ بهره وام‌های مصرف کننده و شکاف بین رشد تولید ناخالص داخلی واقعی و بالقوه را برای ارزیابی پیش‌بینی‌های پس از جنگ جهانی دوم، ایجاد کرد.

در سال ۲۰۱۱، استیو هانک اقتصاددان جان هاپکینز، شاخص فلاکت Barro را اصلاح کرد و برنامه خود را به عنوان یک شاخص متقابل کشور گسترش داد. شاخص بدبختی سالانه Hanke مجموع نرخ بیکاری، تورم و نرخ وام‌های بانکی است، به استثنای تغییر در تولید ناخالص داخلی واقعی.

هانک لیست جهانی خود را از رتبه‌بندی شاخص‌های بدبختی خود را برای ۹۵ کشور که داده‌های مربوطه را به موقع گزارش می‌دهند، منتشر می‌کند. فهرست او از نظر رتبه‌بندی شادترین کشورهای جهان، ونزوئلا، سوریه، برزیل، آرژانتین و مصر را در میان بدترین کشورها قرار داده است. چین، مالت، ژاپن، هلند، مجارستان و تایلند به عنوان شادترین کشورها رتبه‌بندی شده‌اند.

مفهوم شاخص فلاکت نیز به کلاس‌های دارایی گسترش یافته است. به عنوان مثال، تام لی، یکی از بنیانگذاران مشاوران Fundstrat، شاخص فلاکت Bitcoin (BML) را برای اندازه‌گیری بدبختی سرمایه‌گذار ​​بیت کوین ایجاد کرد. این شاخص درصد کسب معاملات را در برابر کل معاملات محاسبه می‌کند و آن را به نوسان کلی Cryptocurrency اضافه می‌کند.

تولید خالص ملی (NNP) چیست؟

تولید خالص ملی (NNP) ارزش پولی کالاها و خدمات به پایان رسیده توسط شهروندان خارج و داخل کشور، در یک دوره معین است. این اصطلاح معادل تولید ناخالص ملی (GNP)، یعنی ارزش کل تولید سالانه کشور، منفی مقدار GNP مورد نیاز برای خرید کالاهای جدید برای حفظ سهام موجود می‌باشد، در غیر این صورت به عنوان استهلاک شناخته شده است.

تولید ناخالص ملی، محبوب‌ترین روش برای اندازه‌گیری درآمد ملی و رفاه مربوط به مسایل اقتصادی است، اگر چه NNP به طور قابل توجهی در اقتصاد محیط زیست مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تولید خالص ملی، معمولا به عنوان راهکاری مناسب به منظور اندازه‌گیری موفقیت ملی با توجه به حداقل استانداردهای تولید به صورت سالانه بررسی می‌شود.

این امر می‌تواند یک روش مفید برای پیگیری مسایل اقتصادی باشد، زیرا همه شهروندان خود را در نظر می‌گیرند، صرف نظر از جایی که پول خود را می‌گیرند و این واقعیت را تصدیق می‌کنند که سرمایه باید برای حفظ استانداردهای تولید به دست آید.

NNP بر حسب ارز ملت بیان می‌شود، این بدان معنی است که در ایالات متحده NNP به دلار (USD) معرفی می‌شود، در حالی که برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا (اتحادیه اروپا) NNP بر حسب یورو می‌با‌شد (EUR).

NNP را می‌توان با کم کردن استهلاک هر دارایی از GNP بدست آورد. ارتباط میان GNP و NNP، مشابه رابطه بین تولید ناخالص داخلی (GDP) و تولید خالص داخلی (NDP) می‌باشد.

شاخص سهولت فضای کسب و کار

شاخص سهولت انجام کسب و کار یکی دیگر از شاخص‌های مسایل اقتصادی است که به طور مشترک توسط Simeon Djankov، مایکل کلاین و کارالی مکلیز، سه اقتصاددان برجسته در گروه بانک جهانی ایجاد شده است. ریشه‌های این ایده در سال ۲۰۱۶ در مجله علمی ‌چشم‌انداز اقتصادی شرح داده شده است.

همه ما باید از “سهولت انجام کسب و کار” آگاه باشیم. این شاخص سالانه توسط بانک جهانی منتشر می‌شود که سهولت انجام کسب و کار را در یک کشور تعریف می‌کند. رتبه بندی بالاتر پیشنهادات بهتر، مقررات تجاری ساده‌تر و حمایت‌های قوی‌تر برای حقوق مالکیت را پیشنهاد می‌کند.

این بررسی شامل یک پرسشنامه است که توسط تیم انجام کسب و کار با کمک مشاوران دانشگاهی طراحی شده است. پرسشنامه عمدتا بر روی یک مورد کسب و کار ساده تمرکز دارد که مقایسه‌پذیری در سراسر مسایل اقتصادی و زمان را تضمین می‌کند. این نظرسنجی همچنین فرضیه‌های مربوط به فرم قانونی کسب و کار، اندازه، محل و ماهیت عملیات آن را پایه‌ریزی می‌کند.

چیزی که در میان عموم مردم به اشتباه درک شده است، این است که سهولت کسب و کار به معنای اندازه‌گیری مقرراتی است که به طور مستقیم بر کسب و کار تاثیر می‌گذارد و شرایط عمومی‌تر مانند نزدیکی کشور به بازارهای بزرگ، کیفیت زیرساخت‌ها، تورم و دیگر مسایل اقتصادی را اندازه گیری نمی‌کند.

این در حالی است که نظرسنجی داده‌ها از بیش از ۱۲،۵۰۰ متخصص در کشورهای مختلف جمع‌آوری می‌شود. این افراد با تیم کسب و کار از طریق کنفرانس، مکاتبات و بازدید تیم جهانی ارتباط برقرار می‌کنند. نظرسنجی‌ها یک نمونه آماری نیستند و نتایج قبل از اینکه در گزارش گنجانده شوند، تفسیر شده و به صورت متقابل مورد بررسی قرار می‌گیرند. نتایج نیز قبل از انتشار، توسط دولت مربوطه تایید می‌شود.

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا