آینده جهان از منظر اقتصاد دیجیتال
پیش بینی کارشناسان از پیشرفت تکنولوژی و ادغام آن با زندگی بشری، حاکی از آن است که تا سال ۲۰۳۰، اقتصاد دیجیتال ۳۰ درصد از کل تولید ناخالص جهان را تشکیل خواهد داد و تنها در بازهای ۷ ساله، ۳۰ میلیون شغل ایجاد خواهند شد. به عبارتی، نرخ رشد ماهیتهای دیجیتال از جریانهای مالی، نسبت به دهه گذشته، دو برابر خواهد بود. اما منظور از اقتصاد دیجیتال، ارزش آن دسته از فعالیتهای اقتصادی است که در کانون تولید، توزیع و توسعه محصولات و خدمات خود از فناوری دیجیتال روز بهره می گیرند. اینترنت، گوشیهای
همراه، اپلیکیشنهای مختلف و سنسورهای عصر دیجیتالی سازی تنها بخشی از فناوریهای دیجیتالی هستند که در بخشهای مختلف، فرایندها و تبادل اطلاعات به کار میروند. این موضوع در هر کشور و در هر صنعت با توجه میزان تأثیر اقتصاد دیجیتال بر GDP متفاوت است؛ با این حال تقریبا در تمام کشورهای دنیا این تأثیر افزایشی خواهد داشت و استفاده از فناوریهای دیجیتال هیچ نقطه رکود، برگشت یا جایگزینی برای خود متصور نمیشود. اقتصاد دیجیتال به ویژه حول مفهوم نسبتا جدیدی به نام نوآوری باز یا Open Innovation در حال رشد است. در نوآوری باز، این یک شرکت یا گروه خاص نیستند که دست به خلاقیتهای انقلابی و تغییرات بنیادی میزنند، بلکه شبکهای از مشارکت کنندگاناند که با سوگیری مشترک به دنبال ایجاد ارزش جمعی و نه رقابتی و انحصاری هستند. به ویژه، هدف و شاید نیاز اصلی که این استراتژی جدید در ایدهپردازی را توجیه میکند، نیاز کنونی و آتی انسان به پایدار بودن در تمام رکنهای صنعتی است. در ادامه سعی میکنیم مهمترین فناوریهای کنونی را بررسی کنیم که بیشترین تأثیر را بر اقتصاد دیجیتال میگذارند و به پارامترهای مرتبطی بپردازیم که اقتصاد دیجیتال تأثیر زیادی از وضعیت جوامع نسبت به آنها میگیرد.
اقتصاد دیجیتال و فناوری G5
یکی از مهمترین جریانهای کنونی در دنیای فناوری، توسعه شبکههای G5 است. مفهوم اینترنت هوشمند با اتصال G5 ممکن میشود و انتظار میرود در دهه آینده نزدیک به ۱۲ تریلیون دلار برای اقتصاد جهانی ارزش آفرینی کند. با این وجود، برای رسیدن به این میزان از سودآوری، ابتدا باید میلیونها و میلیاردها دلار صرف توسعه این شبکه شود و سیستمها و جوامع پذیرای آن گردند.
شبکه اینترنت G5 یکی از شاخصترین اهرمهای دولتها برای اشتغال سازی است. در دو دهه آتی، انتظار میرود تنها در کشور سوئیس تعداد شغلهایی که از توسعه اینترنت هوشمند حاصل میشوند بیشتر از ۸.۵ میلیون نفر باشد.
بلاکچین و اقتصاد دیجیتال
بلاکچین فناوری پایگاه داده نوظهوری است که اقتصادی جدید، دیجیتال و اشتراکی را تعریف میکند. از اهداف اصلی در خلق آن، ارتقاء شفافیت از طریق تمرکز زدایی، رمزنگاری فرآیندها و اطلاعات، و ایجاد زیرساختهای لازم برای مالی دیجیتال، دیفای، و ارزهای دیجیتالی است که قرار است آینده تراکنشهای اقتصاد دیجیتال را تشکیل دهند. در سالهای اخیر، بازارها و سرمایهگذاران دنیای مالی در حال تحقیق این زیرساخت و محصولات مالی آن بودهاند تا پتانسیل آن برای جایگزینی با اقتصاد کلاسیک را بسنجند. با این حال، این تنها بخش مالی نیست که میتواند از بلاکچین سود ببرد، بلکه سیستمهای مبتنی بر بلاکچین میتوانند جایگزین فوق العادهای برای سیستمهای پرداخت کنونی باشند، زنجیرههای تأمین را از نو تعریف کنند و کانون توسعه و تحلیل دادههای حاصل از اینترنت اشیاء و پایگاههای داده توزیع شده مورد نیاز برای هوش مصنوعی باشند.
در سال ۲۰۲۲، ارزش بازار فناوری بلاکچین بیش از ۱۱ میلیارد دلار بود و انتظار میرود با رشدی ۶۰ درصدی، در پایان سال ۲۰۲۳ این عدد به ۱۷.۵ میلیارد دلار برسد. این در حالی است که ارزش کل بازار ارزهای دیجیتال که از فناوری بلاکچین قدرت میگیرند نزدیک به ۱.۱۲ تریلیون دلار است.
توسعه بازار اینترنت اشیا از نقطه ۶۰۰ میلیون دلاری
اینترنت اشیاء محیط اطراف ما را به یک شبکه هوشمند تبدیل میکند، شبکهای مملوء از تجهیزات متصل به اینترنت، بخصوص حسگرهای محیطی، که تمام وضعیتها و پارامترهای دنیای واقعی را به صورت لحظهای گزارش میدهند.
در ادامه، این اطلاعات فرآیندها را از فیزیک موجود به همزادهای مجازی آنها منتقل میسازند. در نتیجه این مهاجرت فرآیندها، شرکتها، دولتها و جوامع نیز مجبور به دیجیتالی شدن و فعالیت بیشتر در شبکه متصل اینترنت میشوند. به طور همزمان، اقتصاد کم کم از حالت تعاملی و چهره به چهره به حالت آنلاین منتقل میشود. در این انتقال جوامع به اقتصاد دیجیتال، سرعت و بهرهوری نیز به شکل قابل توجهی ارتقاء مییابند. اینترنت اشیاء بازاری به ارزش بیشتر از ۶۰۰ میلیارد دلاری دارد و این بازار تا سال ۲۰۳۰ از ۱.۵ تریلیون دلار عبور خواهد کرد. بخصوص اکنون که صنایع پیشگام در استفاده از حسگرهای محیطی شدهاند و بیشترین سرمایهگذاری را بر روی این فناوریها داشتهاند.
سوخت جدید به بازار آمده است
با شروع و اوج گرفتن اتصال تجهیزات و اشخاص به اینترنت از سال ۲۰۰۰ تا کنون دادههای آنلاین بالاترین پتانسیل را برای رشد همه جانبه ارائه میکنند. در این دوره برداشت از داده بیشترین مزیت رقابتی را برای شرکتها تعریف میکند، و به همین دلیل است که ابر شرکتهایی چون آمازون و گوگل با حداکثر توان وارد صنعت ابری و پردازش داده شدهاند. به بیانی دیگر، داده مانند “نفت”، سوخت دیگری است که استخراج از آن رودهای ثروت را جاری میکند؛ با این تفاوت که نفت رو به پایان است و داده تازه آغاز شده و هیچ چشماندازی برای پایان آن یا پایان سیر بهرهوری و استفاده از آن قابل تصور نیست. تا پایان سال ۲۰۲۷، ارزش بازار محاسبات ابری از ۱.۲۴ میلیارد دلار عبور خواهد کرد و این تنها بخش کوچکی از مسیر درآمدزایی مرتبط با داده و تحلیل آن است.
دیفای (DeFi) یا مالی غیر متمرکز همان آرمان شهر مستقل و متعلق به جوامع را ترسیم میکند که در آن اصلیترین شریان اجتماعی، یعنی اقتصاد و درآمدزایی، به شیوهای ایمن، منصفانه، شفاف و دیجیتالی جاری است.
ارتباطات دیجیتال
هیچ تغییری بدون در نظر گرفتن نقش ارتباطات و بسترسازی برای توسعه هدفمند آن ممکن نیست. اهداف اقتصاد دیجیتال را تنها زمانی میتوان در یک جامعه پیاده سازی کرد که ابتدا بستر ارتباط دیجیتال در آن جامعه به وجود آورده باشد و فرهنگ بهرهبرداری از آن سیستم ارتباطی نهادینه شده باشد.
دنیای ارزهای دیجیتال یکی از خوش آتیهترین ساختارهای اقتصادی است که ارتباط مجازی و بهرهبرداری مالی از اینترنت را در یک ظرف و به شکلی بسیار بهینه قرار میدهد. دیفای (DeFi) یا مالی غیرمتمرکز همان آرمان شهر مستقل و متعلق به جوامع را ترسیم میکند که در آن اصلیترین شریان اجتماعی، یعنی اقتصاد و درآمدزایی، به شیوهای ایمن، منصفانه، شفاف و دیجیتالی جاری است.
حال بهتر است نگاهی به تأثیرات ارتباطات جمعی بر آینده اقتصاد دیجیتال بیاندازیم.
دسترسی جهانی: ابزارهای ارتباطات دیجیتال، شامل اینترنت، شبکههای اجتماعی و ایمیل، به کسب و کارها این امکان را میدهند تا به مخاطبان بیشتر و در سطح جهانی دسترسی داشته باشند.
رشد تجارت الکترونیک: ارتباط دیجیتال هسته پلتفرمهای تجارت الکترونیک را تشکیل میدهد. همچنین، ارتباط دیجیتال پل بین کسب و کارها و مشتریان است، خرید و فروش آنلاین را تسهیل میبخشد، شیوههای پرداخت جدیدی برای آنها تعریف میکند و مشتری را در پنجرهای شفافتر و رقابتی به نفع او تجسم میکند.
امکان دورکاری و فریلنسینگ: یکی از اصلیترین دغدغهها برای اقتصاد کنونی و بخصوص دیجیتال، دسترسی به نیروی کار ماهر است. با استفاده از ابزارهای ارتباط جمعی امکان بیشتری برای دورکاری و فریلنسینگ فراهم میشود و سازمانها و استارت آپها به هر نیروی ماهر از هر کجای جهان دسترسی خواهند داشت.
نوآوری و همکاری: ارتباط جمعی بستر مورد نیاز برای ایجاد طوفانهای ذهنی و ایدهپردازی جمعی را فراهم میکند. اقتصاد دیجیتال بهترین محیط برای تعریف استراتژیهای جدید در مدیریت فرآیندها و استراتژیهایی مانند استراتژی نوآوری باز (OpenInnovation) است.
تعامل بین المللی
مبادلات بینالمللی همیشه یک فاکتور مهم در توسعه اقتصادی بودهاست. وقتی سطح تعاملات بالا رود، فناوری از انحصار خارج میشود و دسترسیها به صورت منصفانهتری توزیع میگردند.
با گسترش دسترسی به فناوری، بلوغ دیجیتال نیز افزایش پیدا میکند، نوآوری جهش میکند و اقتصادی سریعتر، دیجیتالیتر و همهگیر برای جهان نتیجه میشود.
امنیت سایبری
تمام فاکتورها و فناوریهایی که در بالا توضیح داده شدند، زیر سایه بلند و تاریک تهدیدات سایبری خواهند لرزید. درواقع، دلیلی شاخص در عدم پذیرش فناوری در بسیاری از سازمانها و دولتها، عدم توان آنها در کنترل تهدیدات سایبری و ترس از صدمههای جبران ناپذیر حاصل از این خطرات است. به ویژه، هر چقدر استفاده از فناوریهایی چون اینترنت اشیاء و اینترنت هوشمند بیشتر بین جوامع گسترش مییابند، خطر بروز این حمالت نیز بالا میرود و اعتماد به سیستمهای دیجیتال و مالی پیرامون آنها با تردید بیشتری همراه میشود.
استقلال ماشین به حداکثر می رسد
هوش مصنوعی سرشار از برداشتها و جبهه گیریهای ضد و نقیض است. این ابزار قدرتمند، از نظر قابلیتهای در دسترس خود، به شکل قابل توجهی محدود شدهاست. با اینکه میتواند پتانسیلهای مختلف از بهرهوری را تعریف و یا ارتقاء دهد، شکافهای اجتماعی به وجود آورده و برخی بر این باورند که اعتماد به این جریان جدید در تکنولوژی میتواند مخربترین آینده را برای انسان رقم بزند.
منظور از هوش مصنوعی، شبیه سازی هوش نوع بشر در ماشینها یا سیستمهای کامپیوتری است؛ به شکلی که استقلال ماشین به حداکثر برسد و امکانی برای استدلال و ارتقاء منبع، دانش و تحلیل برای ماشین فراهم شود.
آینده اقتصاد دیجیتال میتواند بیشتر از هر فناوری دیگری متأثر از هوش مصنوعی باشد. در واقع، هوش مصنوعی همان اهرم تاریخی و گم شدهای است که انسان برای افزایش بهرهوری همیشه به دنبال آن بوده است. مهمتر اینکه، اقتصاد دیجیتال اکنون به کانونی برای تولید کلان دادهها بدل شده، دادههایی که تحلیل آنها نیاز به هوش استدلالی، خودکار و خستگی ناپذیر دارد؛ شرایطی که هوش مصنوعی با بهره بیشتری از انسان در خود دارد. بنابراین، انسان بر سر دو راهی استفاده بدون محدودیت، یا کنترل و کاهش پتانسیلهای هوش مصنوعی است.
فاکتورهایی مهم در رشد اقتصاد دیجیتال
علاوه بر فناوریهایی که بر اقتصاد دیجیتال تأثیر مستقیم دارند، فاکتورهای موازی موجودند که رشد اقتصاد دیجیتال وابستگی شدید به آنها دارد. اصلیترین فاکتور بدون شک، اطلاعات، نحوه توزیع آن در بین جوامع، شفافیت، کیفیت و تحلیل آن است. در طول تاریخ هیچ فاکتور دیگری بیشتر از اطلاعات و انتشار آن نتوانسته بر جوامع و حتی ماهیت این کره خاکی تأثیر بگذارد. به واقع ما همه پکیجهای فشردهای از اطلاعات هستیم و بیشتر از هر چیز دیگری برای دریافت اطلاعات از دنیای بیرون از ذهن خود، ارزش قائلیم. اقتصاد دیجیتال تنها زمانی میتواند به حداکثرهای زمانی و پتانسیل دورهای خود برسد که فرآیندهای خود را حول شفافیت در تولید و انتشار اطلاعات تعریف کرده باشد. به ویژه، یکی از امیدوارکنندهترین فناوریهای برای رسیدن به این شفافیت الزم، فناوری بلاکچین و تمرکز زدایی از شبکههای مالی است.
خودکارسازی
با گسترش استفاده از اینترنت اشیاء، استراتژیهای خوکارسازی اهمیت و طرفدارهای بیشتری پیدا میکنند. خودکارسازی همان مسیر لازم برای حذف شکاف موجود در بهرهوری ممکن و برداشت بیشتر از منابع است. فناوریهایی چون هوش مصنوعی، اینترنت G5 و حسگرهای محیطی بیشترین نقش را در ارتقاء تأثیر این فاکتور بر اقتصاد دیجیتال خواهند داشت.
رتقاء بلوغ دیجیتال
منظور از بلوغ دیجیتال، میزان آگاهی سازمانها، جوامع و اشخاص نسبت به مفاهیم، کاربردها و بهرههای ممکن در فناوریهای دیجیتال است. سازمانهای موفق در چرخههای مختلف از اقتصاد دیجیتال آنهایی هستند که توسط مدیران با بلوغ دیجیتال بالا رهبری میشوند. هر چقدر این بلوغ نارستر باشد، میزان پذیرش فرآیندهای دیجیتال کمتر و اقتصاد دیجیتال ضعیفتری نتیجه میشود.
سیستمهای مبتنی بر بلاکچین میتوانند جایگزین فوق العادهای برای سیستمهای پرداخت کنونی باشند، زنجیرههای تأمین را از نو تعریف کنند و کانون توسعه و تحلیل دادههای حاصل از اینترنت اشیاء و پایگاههای داده توزیع شده مورد نیاز برای هوش مصنوعی باشند.