رکود اقتصادی (Recession) یک کاهش قابلتوجه در فعالیتهای اقتصادی است که برای ماهها وحتی سالها ادامه دارد. از اصلیترین نشانههای بروز رکود در اقتصاد کشورها، رشد منفی تولید ناخالص ملی (GDP)، افزایش درصد بیکاری، کاهش شدید فروش در بخش خردهفروشی و انقباض در بخش درآمدها و تولید برای مدت طولانی، قابلتوجهاند.
جالب اینکه، رکود یک بخش ناگسستنی از هر چرخه تجاری – اقتصادی است و برای تضمین پیشرفت و بروز روندهای صعودی و جهشهای اقتصادی، رکود اجتنابناپذیر است. رکود اقتصادی به زبانی دیگر، نقطه عطف موجود در انقباضها و انبساطهای اقتصادیِ کشورهاست.
یک تعریف رسمیتر از رکود اقتصادی
در جریان یک رکود، اقتصاد بیمار میشود، مردم شغلهایشان را از دست میدهند، شرکتها بسیار کمتر از قبل میفروشند و بهطور کلی، خروجی اقتصادی کشور نزول میکند. نقطهزمانی که در آنجا رکود رسما اتفاق میافتد به فاکتورهای زیادی وابسته و تقریبا غیرقابل پیشبینی است.
تقریبا نیم قرن پیش بود که اقتصاددان آمریکایی جولیوس شیسکین چند معیار کلی برای تعریف رکود اقتصادی ارائه داد؛ مشهورترینِ این معیارها، GDP بود. به باور شیسکین، اقتصاد سالم در طول زمان گسترش مییابد، بنابراین دو فصل متوالی از کاهش در تولید، نشان از مشکلات اساسی در آن اقتصاد دارد.
NBER سازمانی آمریکایی است که وقوع رکود اقتصادی در این کشور (و گسترش آن به کشورهای دیگر) را رسما ابلاغ میکند. تعریف NBER از رکود اقتصادی عبارت است از:
کاهش قابلتوجه در فعالیتهای اقتصادی در سرتاسر منطقه موردنظر که برای چند ماه در جریان باشد و روندی نزولی بر معیارهای دیگری چون تولید ناخالص ملی، درآمد واقعی، میزان اشتغال، تولید صنعتی، عمده و خرده فروشی اعمال کند.
دلایل بروز یک رکود اقتصادی
از شُک اقتصادی ناگهانی تا سقوط به شرایط تورمی غیرقابلکنترل، شرایط زیادی در اتفاق افتادن رکود اقتصادی موثرند. پدیدههای زیر اما، اصلیترین محرکههای این مشکل اقتصادیاند:
- یک شک اقتصادی ناگهانی: منظور از شک اقتصادی یک مسئله ناگهانی است که ضررهای مالی شدیدی به بار میآورد. آشناترین مثال برای ایرانیان، وقوع حوادث فاجعهباری چون سیل و زلزله است. علاوهبراین، برای کشوری مانند ایران که وابستگی شدیدی به فروش نفت دارد، نزول ناگهانی و شدید در قیمت نفت یک شک اقتصادی به حساب میآید.
- بدهیهای مردم، شرکتها و دولت: وقتی حجم بدهیهای دریافتی از جانب اشخاص، کسبوکارها و دولت (معمولا از کشورهای خارجی و نهادهای بین المللی) فراتر از توان بازپرداخت آنها است؛ انباشتهای از قرض، اقتصاد کشور را فلج میکند..
- حبابهای دارایی: حتی وقتی همه چیز به ظاهر خوب است و معیارهای اقتصادی وضعیت مناسبی دارند، خوشبینی بیش از اندازه سرمایهگذاران و سهامدارن میتواند رشدی غیرواقعی را نتیجه دهد که سقوطی ناگهانی را بههمراه دارد. برای مثال، در جریان ورود غیرمنطقی تعداد زیادی از افراد به بورس، حبابهایی در قیمتها ایجاد شد که محصول خوشبینی ماورایی به وضعیت بازار در آیندهای نزدیک بود. درنتیجه، وقتی حبابها ترکیدند، امکان کنترل نزولها تقریبا غیرممکن شد.
- تورم بیش از حد: تورم روند ثابت و افزایشیِ قیمتها در طول زمان است. برخلاف باور عمومی، تورم چیز بدی نیست، حتی یک ضرورت اقتصادی است. این تورم بیش از حد است که خانه برانداز میشود. بانکهای مرکزی برای کنترل تورم از رویکرد افزایش بهره استفاده میکنند، اما با بالا رفتن نرخ بهره فعالیتهای اقتصادی کند و کم میشوند. عدم توازن در هر سوی این محور اقتصادی، به شک اقتصادی منجر میگردد.
- کاهش بیش از حد تورم (ضدتورم): در حالی که تورم سرسامآور میتواند باعث بروز رکود شود، کاهش تورم میتواند به مراتب بدتر باشد. ضدتورم زمانی اتفاق میافتد که قیمت کالاها در طول زمان کاهش مییابند؛ درنتیجه دستمزدها نزول میکنند که خود نزول بیشتر در قیمتها را نتیجه میدهد. در چنین شرایطی، کسبوکارها و اشخاص کمتر هزینه میکنند و همین امر باعث توقف چرخهای اقتصادی میشود.
- تغییر تکنولوژیک: نوآوری غالبا باعث رشد اقتصادی و رفاهی میشود؛ با این حال، وقتی زیرساختها آماده نباشند، یا حتی در وضعیتهای مطلوب زیرساختی، بازهی زمانی کوتاهی برای انطباق با شرایط نیاز است. همین روزنه باریک میتواند یک رکود اقتصادی همهگیر را شعلهور کند.
چرا نمیتوان رکود اقتصادی یا Recession را پیشبینی کرد؟
در حضور این همه تاریخچه مطالعات اقتصادی، تحلیلهای اقتصادی، تجهیزات داده کاوی و پیشبینی، همچنان اقتصاددانان نمیتوانند زمان رخداد رکود اقتصادی بعدی را پیشبینی کنند. برای مثال، در جریان رکود سال ۲۰۰۱ آمریکا، بسیاری از اقتصاددانهای برجسته این کشور، رشدی ۲.۵ درصدی در تولید ناخالص ملی را پیشبینی کرده بودند، رشدی که هرگز محقق نشد.
وجود متغیرهای تصادفی در تعیین وضعیت اقتصادی، کار را برای پیشبینی رکود سخت میکند. برای مثال، جنگ بین کشورها، اتفاقات تروریستی، رفتارهای هیجانی و تودهای مردم، فجایع طبیعی و انسانیِ غیرقابل پیشبینی، همه بر کشیدن ماشه رکود اقتصادی تاثیر دارند. این مولفهها به شدت تصادفیاند و پیشبینی دقیق آنها هرگز ممکن نبوده است.
دوره زمانی یک رکود اقتصادی چقدر است؟
از سال ۱۸۵۷ تا کنون، میانگین دورههای رکود اقتصادی ۱۷ ماه بوده است. با وجود این، ۶ رکودی که از ۱۹۸۰ تا کنون اتفاق افتادهاند، کمتر از ۱۰ ماه پا برجا بودند. میتوان گفت اقتصاد نوین هوشمندتر، انعطافپذیرتر و چابکتر از پیش است؛ بنابراین از رکود خارج میشود و روند رشد را پی میگیرد.