مختصات اصل دیجیتال

دسترسی بی سابقه و آسان به مصرف کنندگان، فناوری‌های دیجیتال معادلات رقابتی را برای همیشه تغییر داده‌اند. این فناوری‌ها امکاناتی ایجاد کرده است که در گذشته حتی وجود خارجی نداشته و بیش از هر زمانی داده‌های تحلیلی را در اختیار افراد قرار می‌دهد. بنابراین به مردم توانمند مقایسه بین کیفیت و هزینه را با تعداد و سرعت بالا می‌دهد. همچنین موضوع دسترسی به جامعه وسیع‌تری از مخاطبان در دسترس است، باعث کاهش هزینه‌ها و بهره‌وری بیشتر می‌شود. در تجارت سنتی، قدیمی‌های بازار جایگاه تثبیت شده‌ای در بازار دارند و نسبت به تازه واردها مزیت رقابتی بالایی به خود اختصاص می‌دهند. در عصر دیجیتال اما، قدیمی‌ها با نقاط تغییر بیشتری روبرو می‌شوند و فیلترهای جدید باعث کاهش سرعت آنها می‌گردند. از طرفی، تازه واردها بسیار چابک‌اند و با انطباق بالایی که با فناوری دارند، هر تغییر را به سرعت جذب می‌کنند تا مفاهیم جدیدی از مزیت رقابتی و سهم از بازار تعریف گردند.

در عصر دیجیتال، پلتفرم‌های خدماتی که کسب و کارهای گسترده‌ای را هدف قرار می‌دهند، در کوتاه مدت رشد می‌کنند و با ایجاد وابستگی، به هاب‌های عظیم تجارت الکترونیک بدل می‌شوند.

گرانش بازار

اگر گرانش بازار را به اجزاء سنتی آن تفکیک کنیم، تمام اجزای آن شامل حضور در بازار، تمایز در بازار، بینش بازار، روابط پایدار در بازار و قدرت سرمایه‌گذاری می‌شود که تمامی این موارد اهرم‌هایی هستند که اتصال کسب و کار به خریدار هدف آن را ممکن می‌سازند. هرچقدر یک کسب و کار ارتباط گسترده‌تر و محکم‌تری با جامعه هدف خود برقرار کند، گرانش بزرگتری در فضای بازار ایجاد خواهد کرد. اما وقوع انقلاب دیجیتال در صنایع و رفتار جمعی، منجر به قدرت گرفتن مولفه »رضایتمندی« برای ارتقاء کسب و کار شده است.
درواقع، دسترسی بیشتر و ارتباط بین کاربری است که باعث ارتقاء سطح توقع مشتری و قدرت مقایسه آن می‌شود. اکنون موارد همچون دسترسی آسان به محصول یا خدمت، شیوه آسان در استفاده، امکان برطرف کردن نیازهای فردی افراد بیشتری از جامعه و آزادی عمل در سرعت بررسی و خرید محصول بندهای مهمی از موارد مورد ننظر تولید کننده برای جلب رضا مشتری به حساب می‌آیند که شرکت‌های بزرگ دنیای نوین دیجیتال از جمله آمازون، اپل و گوگل این نیازها را به خوبی درک کردند و در زمان کوتاهی، از ایده‌های درآمدزایی به غول‌های اقتصاد دیجیتال جهان بدل شدند. نگاهی به تاریخچه فعالیت آنها، قدرت فناوری در تسریع موفقیت و تعریف میانبرهایی به آن را نشان می‌دهد.

قدرت نفوذ

مولفه مهم دیگری که امکان موفقیت در اقتصاد دیجیتال کنونی را تقویت می‌کند، فعالیت دائم و پر رنگ در اکوسیستم بازار یک کسبوکار و اکوسیستم‌های تجاری خارج از آن است. هر چقدر این ارتباط و نفوذ بیشتر باشد، پتانسیل‌های بیشتری برای گسترش فعالیت‌ها، محصولات و خدمات ایجاد می‌شود، کسب و کار بازوهای کمکی بیشتری برای حفظ خود در طوفان‌های ناگهانی خواهد داشت. برای مثال، آمازون در ابتدا تنها یک شرکت فروشنده کتاب در فضای آنلاین بود. در ادامه، به محصولات و بازارهای دیگر نفوذ کرد و اکوسیستم عملیاتی خود را آنچنان گسترش داد که بتواند تقریبا هر تولیدی را به سبد فروش خود اضافه کند. علاوه بر این، خدمات آمازون محدود به فروش محصول دیگر شرکت‌ها نشد، آمازون به فضای ابری و خدمات مشاوره هوشمند وارد شد و بازار جدید و فناور-محوری برای خود تعریف کرد تا از هیچ رقابتی از جنس فناوری عقب نماند. در عصر دیجیتال، نفوذ به شبکه‌های کسب و کاری دیگر، به سرمایه‌گذاری چابک نیاز دارد. به زبانی دیگر، فقط مفهوم دارایی و امکان خرج کردن آن کافی نیست، بلکه این تخصیص هوشمندانه و سریع است که موفقیت یک سرمایه‌گذاری را رقم می‌زند. رقابت در اقتصاد دیجیتال آنقدر سریع است که هرگونه سرمایه‌گذاری کند با انواع سریع‌تر در لحظه جایگزین می‌شود و استارت آپ‌ها مزیت مالی شما را با چابکی و تخصیص دقیق‌تر و سریع‌تر پول و انرژی از بین می‌برند. همچنین، کنترل پروژه مهمترین نیاز یک کسب و کار برای پیاده‌سازی درست و به موقع یک ایده تجاری در نفوذ به بازارهای جدید است. مهمتر اینکه، سناریوسازی باید به یک اصل در کنترل پروژه تبدیل شود؛ به این معنی که سازمان باشد که به رویداد می‌رسد (زیرا پیشبینی آن را کرده بود)، برعکس زمانی که سازمان ماهیتی ثابت است و رویداد آن را غافلگیر می‌کند.

خدمات B2B در اقتصاد دیجیتال

برای نفوذ به شبکه‌ای که هرگز در آن حضور نداشتید یا از ساختار و ویژگی‌های آن آگاهی ندارید، شما به یک محصول یا خواسته مشترک نیاز دارید که کانال نفوذ شما به آن شبکه غریبه را تعریف کند. در عصر دیجیتال، پلتفرم‌های خدماتی که کسب و کارهای گسترده‌ای را هدف قرار می‌دهند، در کوتاه مدت رشد می‌کنند و با ایجاد وابستگی، به هاب‌های عظیم تجارت الکترونیک بدل می‌شوند. نمونه بارز این هاب سازی، مایکروسافت و فضای ابری آن Azure است. یک پلتفرم ارائه دهنده انواع خدمات SaaS و PaaS به رده بالایی از کسب و کارهاست. با تعریف این پلتفرم ابری، مایکروسافت دایره محصولات و مشتریان خود را به شکلی باورنکردنی گسترش داد و مسیر را برای ورود به صنایع مختلف و ایده‌پردازی در آنها گشود. نمونه‌های موفق دیگر، AWS آمازون، فضای ابری IBM و بسیاری دیگر از هاب‌های فناوری کنونی هستند که از اکوسیستم خود ریشه به اکوسیستم‌های دیگر زدند و با پوشش یک نیاز، بازارهای جدید را برای خود تعریف کردند.

هوشمندسازی عملیات

هوشمندسازی استفاده حداکثری از فناوری به منظور بهره‌برداری بیشتر از قدرت پردازش ابر و میکرو کامپیوترهاست. بسیاری از پلتفرم‌های ارائه محصولات، مانند آمازون و علی‌بابا، از دستیارها و موتورهای تحلیل هوشمند برای تشخیص جریان بازار و ویژگی‌های کنونی کاربران استفاده می‌کنند تا مشتری را با آنچه نیاز دارد، ممکن است نیاز داشته باشد غافلگیر کند و کالای بیشتری به او بفروشد.

در اقتصاد دیجیتال، ارزشمندترین دارایی، داده است. برای دیده شدن در اقتصادی که از داده مملوء شده است، یک اصل مهم، توان پردازش داده و بهره‌برداری از اطلاعات نهفته در کلان داده‌هایی است که رفتار کاربران، نیازها و ترجیح‌های آنها را در خود ذخیره کرده‌اند.

داده به مثابه طلا

اصلی‌ترین منبع درآمدزایی شرکت توییتر در سال‌های ابتدایی فعالیت خود، فروش داده‌های کاربری به شرکت‌های دیگر بوده است. تمام درآمد موتور جستجو گوگل نیز از تحلیل درست داده و بهره‌برداری از آن حاصل می‌شود. شرکت‌های ارائه دهنده فضا و محاسبات ابری از مدیریت و پردازش داده برای نفوذ به صنایع مختلف و درآمدزایی نجومی بهره می‌گیرند.
بنابراین، شکی نیست که در اقتصاد دیجیتال، ارزشمندترین دارایی، داده است. برای دیده شدن در اقتصادی که از داده مملوء شده است، یک اصل مهم، توان پردازش داده و بهره‌برداری از اطلاعات نهفته در کلان داده‌هایی است که رفتار کاربران، نیازها و ترجیح‌های آنها را در خود ذخیره کرده‌اند. کسب و کارهایی که با ابزار و علم داده کاوی آشنایی بیشتری دارند، با شرکت‌های فعال در این حوزه ارتباط قدرتمندی دارند و سرمایه‌گذاری بیشتری بر روی جمع‌آوری و پردازش داده کرده‌اند، سریع‌تر، نافذتر و ماندگارتر به شبکه‌های کاربری وارد می‌شوند، دیده می‌شوند و تجارت می‌کنند.

۱۰ قاعده مهم برای دیجیتالی سازی کسبوکار بازار

برای دیده شدن، کسب و کارها باید از تحول نهراسند و ریسک آن را به آغوش بکشند. در عصر کنونی، مهمترین، و شاید تنها تحول مورد نیاز، تحول دیجیتال است. در این بخش، ۱۰ قاعده مهم در دیجیتالی سازی را عنوان می‌کنیم که اهرم‌های لازم برای طی کردن سفر دیجیتال و رسیدن به نقطه تعامل حداکثری با مشتریان هستند.
۱. الزامات تجاری نیاز به تحول دیجیتال را توجیه میکند
اولین قاعده در دیجیتالی سازی، یافتن چرایی‌های آن در کسب و کار شماست. چرا باید عملیات خود را دیجیتالی کنید؟ این دیجیتالی سازی چه بهره و مزیت رقابتی را فراهم می‌کند؟
۲. هرگز به نقطه پایان نخواهید رسید
به یاد داشته باشید که دیجیتالی سازی، چنانکه از نام آن پیداست، یک فعالیت مستمر است و هرگز به نقطه انجام نهایی نخواهد رسید. بنابراین، به گونه‌ای تیمسازی و برنامه‌ریزی کنید که پروژه‌ای مستمر و در حال تحول تعریف شود، نه پروژه‌ای که قرار است به نقطه پایان برسد و محصولی نهایی را ارائه دهد.
۳. رقیبان شما هرگز آن تصویری نیستند که در ذهن دارید؟
در عصر دیجیتال، شرکت‌های دیگر به صورت مداوم در حال تغییر و انطباق هستند. بنابراین، هرگز به تحقیق مقطعی و ثابت از رقیبان خود قانع نشوید و به یاد داشته باشید که آنها نیز تحول را تجربه می‌کنند و هرگز در نقطه زمانی بررسی شما کرخت نمی‌شوند.
۴. دیجیتالی سازی به مفهوم هاب سازی است
باید بپذیرید که دیجیتالی سازی در نهایت به هاب-سازی هم می‌انجامد. جایی که غول‌های فناوری به بازیگران اصلی بدل می‌شوند و دیگران تأمین کنندگان، فروشندگان، تبلیغ کنندگان و … آنها هستند. بنابراین، یا باید یک هاب باشید یا بازوهای یک هاب.
۵. شفافیت بیشتر در فعالیت‌ها
دیجیتالی سازی به خودی خود به معنی شفافیت بیشتر است. هرچقدر عملیات آنلاین شما افزایش یابد، به همان میزان باید بر شفافیت آنها افزوده گردد. برای مثال وقتی شرکتی وارد بورس می‌شود، تنها با شفاف سازی است که امکان جذب بیشتر سرمایه را دارد. وضعیت مشابهی برای دیجیتالی سازی و تعامل با کاربران شبکه‌های آنلاین وجود دارد.
۶. استفاده از پلتفرم‌ها اجتناب ناپذیر است
یکی از اصلی‌ترین موانع در حضور پررنگتر در فضای آنلاین، ترس از افشای اطلاعات و هک شدن داده‌ها است. باید پذیرفت که هر تحولی با ریسک‌های خود همراه است؛ بنابراین، به جای ترد آن تحول و ریسک متناظر با آن، به دنبال درک آن و برنامه‌ریزی برای مدیریت ریسک باشید.
۷. تحقیق و توسعه را دریابید
در عصر دیجیتال، سوال‌ها پیچیده‌تر می‌شوند و پاسخ‌ها این پیچیدگی را به ارث خواهند برد. بخصوص برای رسیدن به جواب، گروه‌های تحقیق و توسعه خالق و فناور نیاز خواهند بود.
۸. به جای مشتری‌ها تصمیم نگیرید، تصمیم آنها را شبیه سازی کنید
بسیاری از کسب و کارها این اشتباه بزرگ را مرتکب می‌شوند که بدون اطلاع از خواسته‌های جامعه مشتریان، اقدام به برداشت از ذهنیت آنها و طراحی محصول متناظر با خواسته‌های خود می‌کنند. مد جامعه بسیار متفاوت از تفکر گروه‌های کوچک است؛ اینجا دقیقا همان بخشی از دیجیتالی سازی است که از داده کاوی بیشترین بهره را می‌برد.
۹. رهبری اصلی‌ترین نقش را بازی می‌کند
موفقیت در فعالیت‌های دیجیتالی سازی و دیده شدن حداکثری در پلتفرم‌های مختلف، به بینش بالای رهبران کسب و کار از این تحول، نیازها و آینده پیش روی آن دارد.
۱۰. از استعدادهای کنونی خود نامید نشوید
از پتانسیل بالای کنونی بهره بگیرید و به صرف تحول در عملیات، از توان و تجربه بالای استعدادهای کنونی خود غافل نشوید. آنها سال‌هاست که با کسب و کار شما همراه بوده‌اند، مخاطبان آن را بهتر می‌شناسند، رقیبان را از نزدیک تحت نظر داشته‌اند و ایده‌های قابل اجراتری برای سفر دیجیتال شما دارند.

منبع :
مجله تخصصی اقتصاد، مدیریت و کارآفرینی
Back to top button