منظور از استارتآپ شرکتی است که در مراحل اولیه عملیات حرفهای تعریف شده آن قرار دارد و به دنبال تثبیت ایده، موقعیت و محصولات خود است. کلیدیترین فعالیتی که حول یک حرکت استارتآپ شکل میگیرد، کارآفرین بودن است. به عبارتی، ترکیبی از ایده، حس کارآفرینی و استراتژی لازم برای تحقق ایده، یک استارتآپ را خلق میکند.
اما ایده هرچقدر هم که ناب باشد و استراتژی هرچقدر که دقیق و درست باشد، تنها زمانی یک استارتآپ به شرکتی موفق بدل میشود که در زمان مناسب، برای فعالیتی مناسب و با جامعه هدفی دقیق تعریف گردد. در ادامه، این سرمایه اولیه و نیروی کار ماهر است که ایده را به اجرا متصل و با مقیاس گیری به شرکتهای بزرگی چون گوگل و فیسبوک تبدیل میکند.
استارتآپها در محیطی مملوء از عدم قطعیت ظهور میکنند و احتمال شکست آنها بسیار بالا است. تنها درصد کمی از آنها مقیاس میگیرند، توسعه مییابند و به موفقیت غایی خود میرسند. در این مقاله قصد داریم موفقترین استارتآپها در دهههای اخیر را معرفی کنیم و با آیندهدارترینِ ایدههای کارآفرینی آشنا گردیم.
مقاله ما درباره ایلان ماسک یک مقاله انگیزشی و اختصاصی درباره یکی از موفقترین کارآفرینان تاریخ و استارتآپهای مرتبط با او است.
استارتآپ چیست؟
واژه استارتآپ (Start-up یا Startup) در قالب کسبوکاری آن، برای اولین بار در سال ۱۹۷۶ در مجله Forbes استفاده شد. این شرکتهای نوپا بر روی یک محصول یا خدمت خاص سرمایهگذاری میکنند، محصولی که یکتایی قابل توجهی در آن وجود دارد و همین امر بر غیرقطعی بودن موفقیت آن میافزاید.
در ابتدا، آنها مدل کسبوکار تحقیق شده و همهجانبهای ندارند؛ بخصوص، سرمایه لازم برای انجام پروژه در اختیار نیست و فاز ایده غنیترین فاز اجرایی در شرکت است. استارتآپها را کارآفرینانی خلق میکنند که عاشق ایدهپردازی و فعالیت در جنبههای مختلف کسبوکارند. بدون هیچ پشتوانه اولیه، آنها معمولا سراغ اعضای خانواده، دوستان و شرکتهای سرمایهگذاری میروند تا سرمایه اولیه مورد نیاز برای شروع فازهای مختلف عملیات تولید و تعریف محصول را جمعآوری کنند.
سیلیکون ولی (Silicon Valley) بزرگترین و قدرتمندترین جامعه سرمایهگذاران جهان را در خود گرد آورده است؛ به همین دلیل، بیشتر Startupها در این منطقه مستقر میشوند؛ همچنین، فناوری محوریترین اهرم در ایدهپردازی و شکلگیری Startupهاست و سیلیکون ولی را کانون فناوریها و ایدهها نوین جهان میدانند.
فاکتورهای اساسی برای شروع یک استارتآپ
فاکتورهای مختلفی وجود دارند که هر کارآفرین باید بر مبنای آنها ایده خود را به سمت اجرایی شدن مدیریت کند. در ادامه، چند فاکتور اساسی و اولیه را توضیح میدهیم.
مکان
موقعیت مکانی میتواند موفقیت یا شکست یک کسبوکار را به تنهایی رقم بزند. بنابراین، تعیین موقعیت مکانی اولین فعالیت جدی یک کارآفرین در مسیر آغاز تجارت خود است. به ویژه، استارتآپها باید مشخص کنند که میخواهند در محیط آنلاین فعالیت کنند، به دفتر اداری و رسمی نیاز دارند، سوله میخواهند یا یک فروشگاه، یا اینکه یک واحد آپارتمانی کوچک برای آنها کافی است.
برای مثال، اگر هدف تعریف یک بازی، اپلیکیشن یا ارز دیجیتال جدید است، موقعیت آنلاین مطلوب و کم هزینهتر است. اما اگر قرار است محصولی فیزیکی عرضه شود، بهترین انتخاب تعیین یک مکان فیزیکی و رودرو شدن با مشتریان است.
ساختار قانونی
در ادامه، کارآفرین باید بتواند چهارچوب قانونی پیرامون فعالیت حرفهای خود را مشخص کند. آشنایی با مجوزهای لازم برای آغاز همکاری، ثبت و نوع شرکت، جذب سرمایه، جریانهای مالیاتی و نحوه عرضه محصول و خدمات باید در این مرحله تشخیص داده شوند.
سرمایهگذاری
سرمایهگذاران خطرپذیر یا Venture Capitalist جامعهای از سرمایهگذاران هستند که مشارکت در فعالیتهای تجاری با ریسک بالا (و سود بالا در صورت موفقیت) را میپذیرند. بخصوص، تأمین مالی جمعی برای بسیاری از کارآفرینان روشی مناسب در دسترسی به سرمایه اولیه و مورد نیاز استارتآپ است.
کارآفرینان از بازارهای مختلف مالی مانند بازار بورس یا کریپتو برای عرضه اولیه ایده خود بهره میگیرند. در مواردی حتی نیاز به یک سازمان منتشرکننده اوراق یا سهام نیست، بلکه کارآفرینان به صورت خود جوش و از طریق کانالهای ارتباطی خود اقدام به جذب سرمایه و تقسیم سود نهایی آن استفاده میکنند.
موفقترین استارتآپهای دهههای اخیر
مسیر موفقیت در کارآفرینی همیشه یک مسیر ناهموار، پر از ریسک و معمولا تنهایی است. در ابتدا، همه به شما و ایدههای تجاریتان شک دارند و کسی حاضر نیست بر روی آنها سرمایهگذاری کند. این راسخ بودن در اقدام، حفظ هیجان و شوق در پیگیری فرایندهای کسبوکار و همکاری با افراد درست در زمان درست است که موفقیت را رقم میزند.
در لیست خود از موفقترین استارتآپها به شرکتهای نوپایی میپردازیم که فعالیت خود را بر مبنای یک ایده ناب، یک حس تجاری یا آگاهی از یک نیاز تعریف کرده بودند؛ این استارتآپهایِ روزهای دور، شرکتهای بزرگ و موفقی در دنیای تجارت کنونی هستند.
Airbnb
یکی از الهام بخشترین داستانهای StartUp متعلق به شرکت Airbnb فعال در حوزه اجاره موقت مسکن است. این شرکت در سال ۲۰۰۷ توسط Brian Chesky و Joe Gebbia تأسیس شد. ایده اولیه Airbnb محصول تجربه شخصی موسسان آن در سفر به شهرهای مختلف آمریکا و مشکل یافتن مکان در دسترس و ارزان برای اقامتهای کوتاه مدت بود.
در کشورهای مختلف، بخصوص انواع با تعداد توریستهای بیشتر، رزرو هتل همیشه یک چالش بوده است. در اکثر مواقع یا اتاقی برای رزرو کردن نیست یا هزینه بالای آنها با بودجه مسافر خوانایی ندارد. در مقابل، تعداد زیادی از خانهها در هر شهر امکان پذیرش مهمان را دارند. در نتیجه، همزمان با تأمین مسکن برای تعداد بیشتری از مسافران با هزینه پایینتر، نوعی از درآمدزایی در بین خانوادهها ممکن میشود.
اما Airbnb هرگز یک موفقیت یک شبه نبود و سالها طول کشید تا از ایده به اجرا و درآمدزایی برسد. در حال حاضر، ارزش بازار Airbnb بیشتر از ۹۸ میلیارد دلار است و تقریبا در تمام کشورهای جهان فعالیت دارد.
ارتباطات همیشه جزء نیازها و خواستههای انسانها بوده است. بخصوص در عصر فناوری و اینترنت، ارتباطات مجازی نوع دیگری از تعامل اجتماعی، مفهوم دوست و ارتباط جمعی را تعریف کردهاند و برای همیشه آنچه ما جامعه (Community) مینامیم را متحول ساختند.
اینستاگرام از همان روزهای ابتدایی در کانون توجه قرار گرفت. موسس آن Kevin Systrom، اپلیکیشن اشتراک تصویر خود را تحت عنوان Burbn معرفی کرد تا در کمتر از ۱ روز ۲۵ هزار کاربر به آن ملحق شوند. یکی از فاکتورهای کلیدی در موفقیت Systrom، ذکاوت او در جذب سرمایه اولیه و انتشار قدرتمند اپلیکیشن بود. اینستاگرام در سال ۲۰۱۰ لانچ شد، زمانی که وبسایتها و اپلیکیشنهای ارتباط جمعی بیشتر بر روی متن و مکان متمرکز بودند.
پس از برندینگ دوباره اپلیکیشن و تغییر به Instagram، اپلیکیشن به گوشیهای همراه شرکت اپل اضافه شد. در کمتر از ۱ روز ۱۰۰ هزار کاربر اضافه شدند و در ۲ ماه اولیه فعالیت خود، اینستاگرام ۱ میلیون کاربر را جذب کرده بود. آنچه اینستاگرام را به موفقیت کنونی و سهم ۲.۴ میلیارد نفری از کاربران آنلاین رسانده، تشخیص خلاء موجود و طراحی یک مدل کسبوکار متناظر با آن نیاز بود.
Mailchimp
پروژه ایمیل مارکتینگ Mailchimp در ابتدا یک سرویس مازاد بر خدمات Rocket Science Group برای مشتریان VIP خود بود. پس از موفقیت در خودکارسازی فعالیتهای بازاریابی برای مشتریان، شرکت Mailchimp را به عنوان یک پروژه مستقل توسعه داد، پروژهای که امروز بیشتر از ۱۲ میلیارد دلار ارزش دارد.
Uber
توسعه Uber شبیه گسترش ویروس سرما خوردگی در بین جامعه بود. تنها یک جرقه و تجربه کافی بود تا مشتری خدمات Uber را به دلخواه تبلیغ کند تا دایره مشتریان اوبر در کمتر از ۱ سال به میلیونها میلیون نفر در سراسر جهان برسد.
ایده اصلی این پروژه را Travis Kalanick و Garrett Camp در سال ۲۰۰۸ خلق و به اجرا رساندند. این استارتآپ نیز محصول رصد دو کارآفرین از وضعیت بازار و تلاشی برای پرکردن یک شکاف و نیاز اجتماعی بود. آنچه یک شب تنها ایدهای برخواسته از کمبود تاکسی در پاریس بود، اکنون نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار میارزد.
استارتآپ بعدی یکی از شبکههای اجتماعی محبوب در بین ایرانیها نیز هست. ایده Pinterest حتی نابتر از شبکههای اجتماعی چون اینستاگرام و فیسبوک بود. تمرکز پینترست بر روی علایق و شبکه سازی کاربران برای اشتراک علایق با یکدیگر است. شبیه یک موتور جستجو برای یافتن دستورهای آشپزی، طراحی خانه، استایل شخصی و بسیاری موارد دیگر، پینترست یک استارتآپ برای اشتراک ایده، و نه اشتراک فعالیتهای روزمره، است. ارزش کنونی این پلتفرم نیز تقریبا ۲۰ میلیارد دلار است.
مشهورترین استارتآپ در لیست ما، یک موتور جستجو است که توسط دو دانشجوی دکتری رشته کامپیوتر به نامهای Larry Page و Sergey Bin خلق شده بود. الگوریتم آن یک ایده پردازی مستمر است که هر لحظه به روز میشود و از زمان ظهور خود تا کنون، هیچ رقیب شاخصی برای آن پیدا نشده است.
در گوگل، رتبهبندی صفحات اینترنت با برچسب گذاری بر ریز و درشت محتواهای آنها انجام میشود. سوپرکامپیوترها این برچسب گذاری لحظهای را انجام میدهند، سایتها را دستهبندی میکنند و بهترین انتخاب را به کاربر پیشنهاد میدهند.
گوگل اکنون یک شرکت مادر دارد، Alphabet، که فعالیتهای بسیار گستردهتری از یک موتور جستجو بودن انجام میدهد و تقریبا در هر ترند جدیدی در دنیای فناوری سرمایهگذاری میکند. ارزش کنونی گوگل نیز نزدیک به ۱.۷۱ تریلیون دلار است.
Pandora
پاندورا از پروژههایی است که تقریبا تمام هر آنچه که شامل میشود را مدیون عشق و شور خالق خود یعنی Tim Westergren به هنر موسیقی است. این پلتفرم استریم موسیقی، در سراسر جهان مشتریان وفادار دارد و بر روی کالایی تمرکز کرده که هرگز از مد نمیافتد و همیشه بازار پر رونقی خواهد داشت.
اما در دو سال اول کار آفرینی خود، Westergren موفقیت چندانی کسب نکرد و حتی با شکستهای ویران کنندهای مواجه شد. او صدها هزار دلار بدهکار شد، نتوانست برای ماهها حقوق کارکنان خود را بپردازد و دعاوی حقوقی زیادی بر علیهش شکل گرفتند. با این حال، ایمان او به استارتآپ Pandora هرگز کم رنگ نشد تا به موفقیت کنونی و ارزش بازار ۶۱ میلیارد دلاری برسد.
Netflix
آنچه در ابتدا فقط یک سرویس کرایه DVD بود، اکنون بیشتر از ۱۸۸ میلیارد دلار میارزد. این تلویزیون کابلی جزء اولینها با ایده استریم ۲۴ ساعته و قابل بازگشت بود. درواقع، موسسان Netflix استراتژی خود را با یک ایده ناب تغییر دادند و از تجربه و مشتریان قبلی خود به نفع توسعه آن استفاده کردند.
Lyft
Lyft از آن دسته پروژههای استارتآپ بود که موفقیت خود را از دل پروژه دیگری، یعنی اوبر، بیرون کشید. ایده آنها بسیار ساده بود، تمرکز بر روی تجربه مشتریان اوبر و طراحی اپلیکیشنی که وضعیت مطلوبتری را نتیجه دهد.
در مقابل رقیب قدرتمندی چون Uber که شهرهای مختلفی را تسخیر کرده بود، آنچه Lyft را به یک جایگزین محبوب و حتی موفقتر از Uber تبدیل کرد، مشاهده شکایات مشتریان Uber و ورود به موقع با راهحل مناسب بود. Lyft ارتباط بهتری برقرار میکرد، سرویسهای رایگان بیشتری داشت و سعی میکرد به جای یک شرکت موفق، یک جامعه راضی را شکل دهد.
SpaceX
این شرکت را در لیست استارتآپهای موفق آوردیم، تنها به این دلیل که به ایلان ماسک و جاهطلبی بی حد و مرز او پرداخته باشیم. درواقع، ایلان ماسک نماد کامل منطق، پشتکار و هیجان مستمر در خلق و پیگیری ایدهها است.
او SpaceX را در ۲۰۰۲ معرفی کرد و هدف اصلیش، ایجاد مسیرهای در دسترس برای سفرهای فضایی افراد مختلف جامعه بود. دهها موشک او سقوط کردند، میلیاردها دلار از دست رفت و به دلیل شکستهایش مورد سرزنش ردههای مختلف جامعه قرار گرفت. اکنون، استارتآپ SpaceX با سازمانهای فضایی مانند NASA قرارداد دارد، به هدف خود بسیار نزدیک شده است و بیشتر از ۱۵۰ میلیارد دلار میارزد.
او SpaceX را در ۲۰۰۲ معرفی کرد و هدف اصلیش، ایجاد مسیرهای در دسترس برای سفرهای فضایی افراد مختلف جامعه بود. دهها موشک او سقوط کردند، میلیاردها دلار از دست رفت و به دلیل شکستهایش مورد سرزنش ردههای مختلف جامعه قرار گرفت. اکنون، استارتآپ SpaceX با سازمانهای فضایی مانند NASA قرارداد دارد، به هدف خود بسیار نزدیک شده است و بیشتر از ۱۵۰ میلیارد دلار میارزد.
یک ایده خلاقانه در زمانی که پلتفرمهای شبکههای اجتماعی بخش قابل توجهی از بازار را گرفته بودند و موقعیت چندانی برای یک شبکه اجتماعی دیگر نبود. با این حال، لینکدین تمرکز خود را از ارتباطات از جنس اینستاگرام و فیسبوک و دوستیابیهای به سبک آنها، به شبکهسازی علمی و حرفهای منعطف کرده است.
لینکدین در ابتدا برای شبکه سازی در بین کسبوکارهای مختلف خلق شده بود، اما کم کم به یک شبکه ارتباطی برای دانش آموختگان نیز بدل شد. بنابراین، لینکهای جدیدی بین جامعه تحصیل کرده و تجارتهای مختلف ایجاد شد و این دو گروه، لینکدین را بیشتر از هر شبکه اجتماعی دیگر جدی گرفتند و فعالیتهای حرفهای خود را در آنجا به اشتراک گذاشتند. ارزش کنونی لینکدین ۲۶ میلیارد دلار است.
WordPress
تنها وقتی ۲۰ سال داشت، Matt Wullenweg پلتفرم فوقالعاده کاربردی و کاربرپسند WordPress را خلق کرد. او یک برنامهنویس بسیار خلاق بود و بیشتر از هر کس دیگری میدانست چگونه آماتورهای دنیای وبنویسی را جذب استارتآپ و پلتفرم خود کند.
آیندهدارترین ایدههای استارتآپی
در این بخش قصد داریم ۳۰ موضوع، فرایند یا جریان کسبوکاری را معرفی کنیم که تمرکز بر روی آنها میتواند بیشترین موفقیت را در آینده Startupها حاصل کند. این ۳۰ مورد ترندهای کنونی و یا در حال شکلگیری هستند که به عنوان اهرمهای اصلی در توسعه صنعت ۴.۰ و ۵.۰ شناخته میشوند.
- برون سپاری فعالیتهای مختلف: برون سپاری مهمترین نیاز در آینده کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است و استارتآپهای مبتنی بر آن، موفقیت تضمین شدهای خواهند داشت.
- اینترنت اشیاء: اصلیترین ابزار برای دیجیتالی کردن عملیات در صنایع مختلف.
- فضاهای کار اشتراکی: ایجاد اکوسیستمهای شغلی جدید و حذف مرزها و فاصلههای مکانی بین فعالیتهای مرتبط.
- پرینت ۳ بعدی: یکی از پر سودترین و کاربریترین کسبوکارهای کنونی، طراحی و چاپ المانهای ۳ بعدی و استفاده از آنها در محصولات مختلف پزشکی، خودرو و … است.
- کالاها و خدمات اولیه: با افزایش جمعیت کشورهای توسعه نیافته، نیاز آنها به کالاهای اولیه به شدت بالا میرود و بازارهای جدیدی در این کشورها به وجود میآیند.
- املاک: نرخ شهری شدن جمعیت جهان همچنان رو به رشد است و املاک جزء پردرآمدترین کسبوکارها است.
- صنعت سلامت: به عنوان یکی از پرسودترین و قدیمیترین صنایع، بخش سلامت همچنان به سودآوری خود ادامه خواهد داد.
- مشاوره کسبوکار: مشاوره به عنوان یک نیاز در مراحل مختلف زندگی و کار به یک فرهنگ تبدیل شده و بازار بزرگی پیرامون این رشد به وجود آمده است.
- منابع انرژی تجدیدپذیر و پاک: با کاهش ذخایر سوخت فسیلی و تلاش برای کاهش دی اکسید کربن، انرژیهای تجدیدپذیر اصلیترین منبع تولید انرژی هستند.
- راهحلهای مرتبط با تحویل کالا: یکی از اصلیترین مشکلات کنونی در توزیع کالا، مشکل عمده فروشها، بخصوص انواع بینالمللی، در تحویل کالا به مشتری نهای است و راهحلهای مرتبط به این مشکل میتواند استارتآپ موفق بعدی باشد.
دیگر ترندهای قابل توجه برای کارآفرینان شامل موارد زیر هستند:
- راهحلهای مرتبط با خدمات پرداخت و اپلیکیشنهای گوشی همراه
- استارتآپهای فعال در حوزه بهرهبرداری از انرژی خورشیدی در منازل
- مدیریت انبار و زنجیره توزیع
- انطباق و مدیریت مقررات برای فروشگاههای تجارت الکترونیک
- دکوراسیون منازل به سبک فرهنگهای مختلف
- استارتآپ مرتبط با زیرساختهای اینترنت
- مولدهای برق برای مصارف خانگی
- کسبوکار اقتصاد مشارکتی
- سنسورهای بیومتریک
- محافظت از وبسایتها و اکانتهای شخصی در مقابل حملات سایبری
- مدیریت اطلاعات بیماران و دسترسی بیشتر متخصصان به دادههای سلامت جمعی
- گلخانههای اختصاصی برای آسمان خراشهای شهری
- پلتفرمهای وامدهی همتا به همتا مانند انواع فعال در دنیای ارز دیجیتال
- اینفلوئنسرینگ در شبکههای اجتماعی
- تصویربرداری Drone برای مراسم مختلف مانند عروسیها
- E-Bike، E-Car و دیگر تجهیزات الکتریکی در سیستم حملونقل
- ایستگاههای شارژ خودروهای الکتریکی
- تولید و توزیع سوخت زیستی
- دیجیتالی کردن و هوشمند سازی صنایع مختلف
- کشاورزی اورگانیک
جمعبندی
استارتآپ مفهومی است که به شروع از صفر و پیشرفت از این نقطه تا موفقیت اشاره دارد. کارآفرینی نقطه اشتراک تمام استارتآپها در نقاط مختلف جهان است. در واقع، تمام استارتآپهایی که در این مقاله به آنها اشاره کردیم و انواع موفق دیگر، یک ایده را به هزاران شغل برای دیگران بدل کردهاند و از شغلهای ایجاد شده سهمی به عنوان سود حاصل از ایدهپردازی خود کسب کردهاند.
چنانکه از لیست مورد بررسی ما پیداست، اکثر استارتآپها به نوعی به یک فناوری و خلق ایدهای مبتنی بر آن وابستهاند. از سال ۱۹۹۰ به بعد و پس از ظهور اینترنت، آن ایدههایی به توسعه همه جانبه رسیدهاند که بر پهنه اینترنت و با توجه به نیاز جامعه مخاطبان آن تعریف شدهاند.
به باور بسیاری، در دهه پیش رو استارتآپهایی موفقتر خواهند بود که بر روی فناوریهای مرتبط با هوش مصنوعی، دیجیتالی سازی و هوشمندسازی صنایع مختلف تمرکز دارند. چنان است که از گوگل و فیسبوک گرفته تا IBM و حتی شرکتهای فعال در حوزه معدن یا انرژی مانند BHP به دنبال برداشت سهمی از بازار هوشمندسازی و هوش مصنوعی در کانون آن هستند.
سوالات متداول
استارتآپ چیست؟
استارتآپ یک شرکت نوپاست که حول یک ایده کانونی شکل گرفته است و مدلها و استراتژیهای کسبوکار خود را حول این ایده طراحی و پیش میبرد.
چگونه میتوان یک استارتآپ را به موفقیت رساند؟
اصلیترین فاکتور برای موفقیت در فعالیتهای کارآفرینی، داشتن یک مدل کسبوکار با جزئیات و فرایندهای مطالعه شده است. در گام بعدی، باید به دنبال سرمایهگذار امین و باتجربه در زمینه کارآفرینی و تجارتهای مشابه بود. در نهایت، مدیریت درست فرایندها و دریافت مشاورههای مستمر از شرکتها و افراد خبره در زمینههای مختلف کسبوکار، کلید موفقیت در هر فعالیت کارآفرینی هستند.
مزیت همکاری با یک استارتآپ چیست؟
اگرچه فعالیت استارتآپ سرشار از عدم قطعیت و ریسک بالا در موفقیت است، اما همراهی با آن در روزهای اول شانسی برای مشارکت بیشتر، دریافت سهم باارزش آن در بازارهای سهام و کسب تجربه غنی و از ایده تا اجرا است.