یکی از مهمترین ابزارها در سنجش موفقیت شرکتها، بررسی وضعیت آنها در بازارهای سهام است. با گسترش اقتصاد دیجیتال در روزگار معاصر، چرخش قابل توجهی در شیوهها و اهداف سرمایهگذاری فعالان بازارهای سهام مشاهده میشود. اکنون فناوری به یک فاکتور تحلیل اساسی بدل شده و سهام با شاخصهای فناوری بیشتر، موقعیتهای بهتری در معاملات داشتهاند. از سوی دیگر در دو دهه گذشته، مفهوم دیجیتالی سازی (Digitalization) به سنجش فعالیت شرکتها اضافه شده که بر میزان استفاده آنها از عملیات دیجیتال اشاره دارد. دیجیتالی سازی فرآیندی است که طی آن، عملیات و فرآیندهای زیرمجموعه آنها در صنایع مختلف، به ابزارهای فناوری مانند اینترنت اشیاء، هوش مصنوعی، تحلیلهای کلان داده و … تجهیز میشوند. فعالیت شبکههای اجتماعی و جذب بالای کاربر از جانب آنها باعث شده که شرکتهای رسانهای مجبور به سازگار سازی لحظهای خود با تغییر در رفتار مخاطبان و تحولات دیجیتال موثر بر آنها باشند. از طرف دیگر کارخانههای خودروسازی با دریایی از نوآوریهای فناورانه روبرو هستند و بالا رفتن سطح انتظارات مشتریان، فشار مضاعفی بر سازگاری با فناوریهای جدید است. در سوی دیگر بازار، شرکتهای بزرگی چون Amazon و Alibaba خرده فروشان آنلاینی هستند که به تمام حوزهها وارد میشوندکه با قدرت سرمایهگذاری خود، امکان تسخیر هر بازاری را دارند و همین امر استرس بالایی را در شرکتهای کوچکتر ایجاد میکند، ناگفته نماند که استارت آپهای فناوری محور به غولهای FinTech بدل شدهاند و بانکها و موسسات مالی بیشتر از هر زمانی خطر از دست دادن مشتریان و ورشکستگی را احساس میکنند. بنابراین میتوان ادعا کرد که تحول دیجیتال یک جریان یا سیل پایدار است که عکسالعمل سریع و انطباق آنی را میطلبد. همراه با این تحول، اقتصاد دیجیتال شکل گرفته و در حال پس زدن کامل اقتصاد سنتی است. همزمان، طرز فکر و انتظار مشتریان و سرمایهگذاران بازارهای سرمایه متحول شده و شرکتها علاوه بر تحول دیجیتال خود، باید نگران تحول رفتاری جامعه و اقتصاد رفتاری نشأت گرفته از این تحولات باشند.
برندههای دیجیتالی شدن جهان چه کسانی هستند؟
به طور مشخص، برندگان دیجیتالی شدن شرکتهایی هستند که استراتژیهای خود را مبتنی بر توسعه فناوری و بسترسازی در فضای اینترنت تعریف کردهاند. شرکتهای حوزه فناوری مانند گوگل، اپل و مایکروسافت از جمله غولهای کنونی بازارهای سرمایهگذاری هستند که تا ۳۰ سال پیش استارت آپهایی متشکل از ۲ یا سه نفر در دفاتر کوچکی بودند. بنابر گزارش P&S ،۵۰۰ شرکتهای فناوری آمریکا نزدیک به ۳۵ درصد از ارزش بازار سهام جهانی را به خود اختصاص دادهاند. همچنین، انتظار میرود این سهم از بازار، در سال ۲۰۲۳ تا ۵ درصد رشد داشته باشد. تنها در سال ،۲۰۲۲ بیشتر از ۲۶۴ هزار شغل در حوزه فناوری ایجاد شده است، این در حالی است که سال ۲۰۲۲، سال بدی برای نیروی کار و اشتغالزایی بود. تقریبا ۱۰ درصد از کل GDP آمریکا را صنعت فناوری تأمین میکند. این کشور قطب رشد شرکتهای حوزه فناوری و کانونی برای حرکت از ایده به انجام و از تئوری به یک سازمان پر سود است.
آیا سهم بیشتر از بازار و ارزش بازار بزرگتر همیشه یک موهبت است؟
ارزش بازار شرکتها و سکوهایی که آنها در این نوع ردهبندی اتخاذ میکنند، همزمان با قدرت تبلیغاتی، سرمایهگذاری و تصمیمگیری در اکوسیستم، با سردردهایی نیز برای شرکتهای بزرگ همراه است. بخصوص، هر چقدر شرکت سهم بیشتری از بازار سهام داشته باشد، دوربینهای نظارتی بیشتری روی آن زووم میکنند و عملکرد آن از فیلترهای بیشتری میگذرد. برای درک بهتر حساسیت این موقعیتها، وضعیت و ماهیتی را که یک شرکت بزرگ برای خود به وجود آورده یا تعریف کرده را به شکل یک سد بزرگ در نظر بگیرید. در پشت این سد، اعتماد و سرمایه بازار جهانی سهام وجود دارد. هرچقدر که حجم آب ورودی به سد بالا میرود، ظرفیت سد نیز باید ارتقاء یابد. درغیر اینصورت، کوچکترین رعشه، زلزله یا طوفان موسمی کافی است تا سد درهم بشکند و هرآنچه پیش روی آن بوده را ویران کند. برای شرکتهای بزرگ، کوچکترین خبر بد، سرمایهگذاری اشتباه، اظهار نظر یا جبههگیری مدیران شرکت و ،… به مفهوم از دست دادن اعتماد و آستانهای برای شکسته شدن سد سرمایهگذاری است که از بازار سرمایه به آن وارد شده است. برای مثال، اگر شرکت بخواهد سهم بیشتری از سهام خود را بازخرید کند، سرمایهگذاران به آینده درآمدزایی و عدم شفافیت شرکت بی اعتماد میشوند و یک شبه سهام آن را به سمت سقوط میبرند. این دقیقا همان جنبه از بازار است که استارت آپها و شرکتهای نوپا از آن به نفع رشد خود و غافلگیرکردن بازار استفاده میکنند. در اوایل قرن بیستم، غولهای فناوری (BigTech) از غفلت و کاهش اعتماد شرکتهای مالی استفاده کردند و با کمک فناوری اطالعات، اقتصاد جدیدی تحت عنوان اقتصاد دیجیتال را شکل دادند که سهم شرکتهای سنتی از آن کمتر از انتظار کارشناسان بازار بود. شرایط جدید در بازار آنلاین، دنیای کریپتو و مفاهیم متاورسی، جریان دیگری است که میتواند به سادگی هر شرکت سنتی قدیمی و حتی بزرگان کنونی و BigTech ها را تا مرز نابودی پیش ببرد. بخصوص، دیجیتالی سازی صنایع با چنان سرعتی در حال انجام است که هر سازمانی که نتواند در بازه کوتاهی با آن همراه شود، از جریان سرمایهگذاری و سازگاری با فناوری عقب میماند و دیگر هرگز نمیتواند با مسیر پیشرفت تعریف شده آن همراه گردد.
۵ صدرنشین جهان دیجیتال از نمای نزدیک
حال به ۵ شرکت فناوری موفق در بازارهای جهانی سهام میپردازیم و موقعیت آنها را در درآمدزایی و اقتصاد دیجیتال بررسی میکنیم.
آمازون
اپل
مایکروسافت
گوگل
فیس بوک
آیا سهم بیشتر از بازار و ارزش بازار بزرگتر همیشه یک موهبت است؟
اگر به شیوه عملکرد و تاریخچه ۳۰ سال پیش فعالیت شرکتهای فناوری توجه کنید، به مجموعهای از فعالیتها، استراتژیها و جریانهای کسب و کاری پی میبرید که کلید موفقیت شرکتهای فناوری و تسخیر بازار سهام بودهاند. شبکهسازی: اصلیترین ابزار برای توسعه کسب و کار و هر سیستم مبتنی بر آن، شبکهسازی، توسعه شبکه و وفاداری اعضاء به آن است. اینترنت بهترین ابزار برای ایجاد شبکههای گسترده
از اعضاء بود که شرکتهایی چون فیسبوک و آمازون به بهترین نحو ممکن از آن بهره گرفتند.
سوار شدن بر جریان فناوری: فناوری همیشه آغازگر و استمرار انقلابهای صنعتی، اجتماعی و مالی بوده است. شرکتهای موفق در بازار سهام از این واقعیت باخبر بودند و استراتژیهای خود را بر چیدمان فناوری و روند تحول آن حلقه کردند.
چابک سازی: هیچ قالب دیگری به اندازه یک ساختار چابک برای سازمانها، باعث پیشرفت آنها در سازگاری با جریانهای جدید و بازارهای نوین نمیشود. Tech Bigها استارت آپهایی بودند که از بدو ورود به بازار تا اکنون، چابکی خود را حفظ کردهاند و هرگز از ایدههای جدید و تحول آنی نهراسیدند.
داده کاوی: دیجیتالی سازی جریانی است که با سرعتی بیشتر