خیز دوباره تورم و پناهبردن مردم به بازار طلا
در شرایطی که نرخ تورم سالانه در ایران به حدود ۳۸.۷٪ رسیده است، بازار طلا بار دیگر به یکی از اصلیترین پناهگاههای اقتصادی برای ایرانیان تبدیل شده است. این رقم نسبت به ماه فروردین که ۳۸.۹٪ ثبت شده بود، اندکی کاهش یافته؛ با این حال، افزایش مداوم قیمتها در اقلام حیاتی خانوار، از جمله مواد غذایی و مسکن، همچنان بر معیشت مردم فشار وارد میکند.
مطابق با دادههای رسمی، بخشهایی نظیر مواد غذایی و نوشیدنیهای غیرالکلی با تورم ۴۱.۵٪ و مسکن، خدمات عمومی و سوخت با نرخ ۳۷.۴٪ در صدر فشارهای تورمی قرار دارند. با این پیشزمینه، خانوارهای ایرانی برای حفظ ارزش داراییهای خود به دنبال گزینههایی مطمئنتر رفتهاند؛ و در این میان، طلا بیش از هر دارایی دیگری مورد توجه قرار گرفته است.
قیمت طلا در بازار داخلی افزایش چشمگیری داشته و به طور متوسط به بیش از ۲۷۴ میلیون ریال برای هر اونس رسیده است. در حالی که پایینترین قیمت ثبتشده در بهمنماه، رقمی معادل حدود ۲۲۰ میلیون ریال بوده، در اردیبهشت، قیمت هر اونس به اوج ۲۹۰ میلیون ریال نیز رسیده است. این تغییرات نشاندهنده افزایشی بیش از ۳۰ درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته است.
با افزایش قیمت طلا، نرخ رشد سکههای طلا در بازار ایران نیز دچار جهش شده است. برآوردها نشان میدهد قیمت سکه تمام بهار آزادی در یک سال گذشته بیش از ۸۰٪ رشد داشته است. تقاضا برای سکههای طلا، نیمسکه و طلای گرمی در میان خانوارهای طبقه متوسط به شکل قابلتوجهی افزایش یافته است؛ امری که نشانهای از بیاعتمادی عمومی به ثبات ریال و نگرانی نسبت به آینده اقتصادی کشور است.
در همین راستا، گزارشهای واردات نیز تأییدکننده این روند هستند. ایران در سال مالی منتهی به اسفند ۱۴۰۳، حدود ۱۰۰ تن طلا وارد کرده که ارزش تقریبی آن بالغ بر ۸ میلیارد دلار برآورد شده است. برخی تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که میزان واقعی واردات، ممکن است به بیش از دو برابر این رقم برسد؛ چرا که بخش عمدهای از این طلاها از طریق مسیرهای غیررسمی از بازارهایی همچون امارات متحده عربی و ترکیه وارد کشور میشود.
این روند واردات در شرایطی رخ داده که بانک مرکزی نیز در سالهای اخیر بخشی از ذخایر ارزی خود را به طلا تبدیل کرده است؛ اقدامی که در راستای محافظت در برابر تحریمها و بیثباتیهای اقتصادی صورت گرفته است. با این حال، در ماههای اخیر، واردات رسمی طلا بدون تعرفه بهطور ناگهانی متوقف شده است و هنوز دلایل رسمی آن اعلام نشده است.
در فضای اقتصادی فعلی، بسیاری از مردم خرید طلا را نه فقط برای حفظ ارزش دارایی، بلکه بهعنوان نوعی واکنش دفاعی نسبت به تحولات سیاسی و اقتصادی در نظر میگیرند. مطابق اظهارات برخی اقتصاددانان داخلی، از جمله پیمان مولوی، در صورت تداوم چالشها در فروش نفت، تورم حتی ممکن است تا مرز ۴۵ درصد نیز افزایش یابد و قیمت دلار به نزدیکی ۱۰۰ هزار تومان برسد. این پیشبینیها به نوعی محرکهای روانی تقاضا برای داراییهای امن را تشدید کردهاند.
در همین راستا، تحلیلگران بازار بینالمللی نیز تأکید دارند که کاهش قدرت خرید ارزهای فیات به دلیل تورم جهانی، نقش طلا به عنوان یک ذخیره ارزش را تقویت کرده است. به گفته فواد رزاقزاده، با افزایش فشارهای اقتصادی بر طبقه متوسط و افت ارزش ارزها، جذابیت طلا در سراسر جهان افزایش یافته است؛ روندی که در ایران با شدت بیشتری مشاهده میشود.
نگاهی به رفتار سرمایهگذاران در بازار ایران نیز گویای تغییر رویکرد اقتصادی مردم در مواجهه با بحرانهای پولی است. برخی خانوارها برای حفظ پسانداز خود اقدام به خرید شمشهای کوچک طلا یا سکههای خرد میکنند؛ در حالی که بخش دیگری به دنبال بهرهگیری از نوسانات قیمت طلا بهعنوان فرصت سرمایهگذاری کوتاهمدت هستند. البته این دسته از سرمایهگذاران با ریسکهای بیشتری مواجهاند؛ چرا که نوسانات شدید قیمت میتواند در کوتاهمدت منجر به زیان شود.
در چنین فضایی، برخی کارشناسان اقتصادی بر ضرورت کنترل انتظارات تورمی و هدایت روانی جامعه تأکید میکنند. به اعتقاد جیهانی، اقتصاددان ایرانی، واکنشهای هیجانی به اخبار منفی، میتواند بحرانهای اقتصادی را تشدید کرده و منجر به رفتارهای غیرمنطقی در بازارهای مالی شود.
در نهایت، بسیاری از مردم که دیگر به سیاستهای پولی و ارزی رایج اعتماد ندارند، طلا را همچون یک چریک اقتصادی در نظر گرفتهاند. همانطور که مجیدرضا حریری، رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین، گفته است: «اگر سایر کشورها اقتصاد خود را مانند ارتشهای متعارف اداره میکنند، ما مانند چریکها عمل میکنیم. امروز ممکن است طلا باشد، فردا رمزارز یا تتر.»
تورم مزمن و جستجوی پناهگاههای امن: چرا طلا محبوبترین انتخاب مردم شده است؟
در اقتصادهایی که نرخ تورم مزمن به یک ویژگی پایدار بدل شده است، رفتار مصرفکنندگان و سرمایهگذاران نیز بهمرور زمان از منطق روزمره فاصله میگیرد و به سمت الگوهایی متمایل میشود که بیشتر تحت تأثیر نگرانی و پیشبینیهای نااطمینان شکل گرفتهاند. در ایران، رشد پایدار سطح عمومی قیمتها، نهتنها بر سبد مصرفی خانوارها فشار وارد کرده، بلکه باعث شده داراییهای نقدی در معرض فرسایش سریع ارزش قرار بگیرند.
در چنین شرایطی، انتخاب داراییهایی با ماهیت حفاظتی یا اصطلاحاً Safe Haven به اولویت اصلی تبدیل میشود. در میان گزینههای مختلف مانند ارز خارجی، ملک یا رمزارز، طلا بیشترین محبوبیت را بهدست آورده است. این تمایل نه صرفاً حاصل تحلیل اقتصادی، بلکه ریشهدار در فرهنگ، تجربه تاریخی، و دسترسیپذیری است.
در مقایسه با سایر داراییها، طلا ویژگیهایی دارد که آن را برای گروه گستردهتری از مردم به گزینهای در دسترس و قابلفهم تبدیل میکند. برخلاف ارز که ممکن است نیاز به حسابهای ارزی یا ریسکهای قانونی داشته باشد، یا ملک که نیازمند سرمایه بالا و نقدشوندگی پایین است، طلا حتی در مقادیر کوچک نیز قابل تهیه و نگهداری است. این نقدشوندگی بالا در کنار شفافیت قیمتی آن، موجب شده تا اعتماد عمومی نسبت به آن بیشتر باشد.
بسیاری از خانوارهای طبقه متوسط، که در گذشته پسانداز خود را در قالب سپرده بانکی نگه میداشتند، حالا با نرخ بهره حقیقی منفی مواجهاند. یعنی بازدهی سپردهها بسیار کمتر از نرخ تورم است و در نتیجه، قدرت خرید آنها در گذر زمان تحلیل میرود. بنابراین، تمایل برای تبدیل نقدینگی به طلا، نه صرفاً بهعنوان سودآوری، بلکه برای حفظ ارزش اولیه دارایی است.
در سالهای اخیر، روانشناسی اقتصادی نقشی کلیدی در تعیین رفتار مردم در بازار ایفا کرده است. تجربه بیثباتیهای ارزی، کاهش مکرر ارزش پول ملی و شکست سیاستهای کنترلی دولتی، سبب شده اعتماد عمومی نسبت به سیاستگذار پولی کاهش یابد. در چنین فضای روانی، بسیاری از افراد ترجیح میدهند به داراییهایی روی آورند که «تحت کنترل دولت» نباشد؛ و طلا، با ماهیت فیزیکی و جهانی خود، دقیقاً چنین گزینهای است.
از نگاه تحلیلگران، بخشی از افزایش تقاضا برای طلا، ناشی از یک نوع سازوکار دفاعی در برابر نااطمینانی است. این موضوع بهویژه در میان اقشار بازنشسته، شاغلان دولتی و کارمندان قابل مشاهده است که به دلیل درآمدهای ثابت، بیشترین آسیب را از تورم میبینند. آنها برای آنکه قدرت خریدشان در آینده دچار کاهش نشود، بخشی از درآمد خود را تبدیل به طلا میکنند؛ حتی اگر این تبدیل، سودی فوری برایشان نداشته باشد.
بررسیهای آماری نیز تأیید میکند که در دورههای جهش تورمی، قیمت سکههای طلا در بازار ایران رشد معناداری داشته است. این رشد البته تنها تابع نرخ طلا در بازارهای جهانی نیست، بلکه بهشدت از نرخ ارز داخلی تأثیر میپذیرد. هرگونه افزایش قیمت دلار، بلافاصله در بازار سکه و طلا بازتاب مییابد؛ چرا که طلای وارداتی، با دلار تسویه میشود و تغییرات آن به سرعت به بازار خردهفروشی منتقل میشود.
نکته قابلتوجه در ایران، همبستگی بسیار بالای طلا با انتظارات تورمی است. یعنی مردم نه بر اساس روند منطقی عرضه و تقاضا، بلکه بیشتر بر اساس اخبار سیاسی، نوسانات نرخ ارز و حتی شایعات تصمیمگیری میکنند. همین رفتار باعث ایجاد نوسانات مقطعی و گاهی شدید در بازار طلا شده و فضا را برای رفتارهای سوداگرانه فراهم کرده است.
افزایش قیمت سکه در برخی دورهها، نه به دلیل کمبود فیزیکی آن، بلکه به خاطر هجمه تقاضای کوتاهمدت بوده است. مثلاً زمانی که خبرهایی درباره احتمال اعمال تحریمهای جدید منتشر میشود، مردم برای جلوگیری از کاهش ارزش داراییهایشان به بازار هجوم میبرند. در نتیجه، رشد سریع و هیجانی قیمتها اتفاق میافتد؛ پدیدهای که در اصطلاح اقتصادی از آن بهعنوان تقاضای پیشگیرانه یاد میشود.
در سوی دیگر، باید به نقش شبکههای اجتماعی و کانالهای غیررسمی در تحریک رفتار خرید اشاره کرد. در بسیاری از موارد، اخبار تأییدنشده یا تحلیلهای غیرکارشناسی باعث میشود تقاضای طلا بدون پشتوانه منطقی افزایش یابد. این جریان اطلاعاتی ناقص و هیجانی، شرایط بازار را متلاطم کرده و به نوسانات قیمت دامن زده است.
طبیعی است که در چنین فضایی، بازارهای دیگر مانند تولید یا سرمایهگذاری صنعتی آسیب میبینند. وقتی سرمایهها بهجای ورود به بخشهای مولد، در بازارهای ذخیرهای مانند طلا انباشته میشوند، جریان سرمایهگذاری مولد کند میشود. این چرخه میتواند خود به یکی از عوامل تشدیدکننده رکود اقتصادی تبدیل شود؛ رکودی که بهطور غیرمستقیم خود، باز هم به رشد تورم دامن میزند.
نقش بانک مرکزی، سیاستهای کنترل بازار و چشمانداز طلا در اقتصاد ایران
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در دهه گذشته تلاشهای متعددی برای مدیریت بازار طلا و ارز انجام داده است. یکی از مهمترین ابزارهایی که در دورههای جهش تورمی مورد استفاده قرار گرفت، پیشفروش سکه بود. هدف اصلی این طرح، جذب نقدینگی سرگردان و کاهش فشار تقاضا در بازار بود. با این حال، در بسیاری از دورهها، به دلیل عدم اطمینان عمومی، طرحهای مشابه با استقبال گستردهای مواجه نشدند یا در عمل، به هدف نهایی نرسیدند.
در سالهای اخیر، ابزارهای جدیدی مانند اوراق سکه یا گواهی سپرده طلا نیز معرفی شد تا بخشی از معاملات طلا از فضای فیزیکی به بازار سرمایه منتقل شود. اما ضعف زیرساختهای اجرایی، شفاف نبودن مقررات، و کمبود اعتماد به بازار سرمایه باعث شد این ابزارها نقش مؤثری در مهار تقاضا نداشته باشند. بسیاری از سرمایهگذاران ترجیح دادند بهجای اعتماد به اوراق یا نمادهای طلا، به خرید سکه فیزیکی و طلای خام ادامه دهند.
یکی از مسائل مهم، توقف ناگهانی واردات طلا بدون تعرفه در ماههای اخیر است. اگرچه هیچ مقام رسمی در این باره توضیحی نداده، اما برخی تحلیلگران معتقدند که این تصمیم ممکن است در راستای کنترل حجم خروج ارز از کشور یا تنظیم بازار داخلی اتخاذ شده باشد. با این حال، چنین توقفهایی بهطور ناخواسته بازارهای غیررسمی را فعالتر کرده و مسیرهای قاچاق را تقویت میکند.
تغییرات نرخ ارز، عامل کلیدی در بازار طلا باقی مانده است. در غیاب نرخ ارز رسمی پایدار، و در شرایطی که بازار آزاد ارز همچنان نوسانات بالایی دارد، قیمت طلا نیز رفتار پیشبینیناپذیری از خود نشان میدهد. بسیاری از فعالان بازار، قیمت سکه را نه بر اساس قیمت جهانی اونس، بلکه با توجه به نرخ ارز در بازار آزاد محاسبه میکنند؛ این وابستگی، باعث میشود هر تحول سیاسی یا خبر مرتبط با تحریمها بهسرعت به بازار طلا منتقل شود.
از دید کلان، افزایش تقاضا برای طلا در جامعه، به شکلگیری نوعی اقتصاد غیرمولد دامن میزند. بخشی از نقدینگی که میتوانست وارد بخشهای تولیدی یا عمرانی شود، اکنون در قالب سکه یا شمش طلا در خانهها و صندوقهای امانات انباشته شده است. این انجماد سرمایه، باعث کاهش سرمایهگذاری در بخشهای اشتغالزا شده و بهطور غیرمستقیم، فشار بر اقتصاد واقعی را افزایش میدهد.
همچنین، حضور پررنگ طلا در سبد دارایی مردم، به افزایش رفتارهای سوداگرانه در اقتصاد دامن زده است. سرمایهگذارانی که بهجای بلندمدتنگری، به دنبال کسب سود در بازههای کوتاهمدت از نوسانات قیمت طلا هستند، ممکن است با ایجاد تقاضای کاذب، موجهای افزایشی ناگهانی در بازار ایجاد کنند؛ پدیدهای که نهتنها نابرابری اقتصادی را تشدید میکند، بلکه منجر به بیثباتی بیشتر بازار میشود.
بررسی رفتار دولتها در کشورهای مشابه ایران نشان میدهد که بدون بازگرداندن اعتماد عمومی و ایجاد ثبات در سیاستهای مالی، امکان هدایت تقاضای عمومی از بازارهای غیرمولد به سمت فعالیتهای سازنده، بسیار محدود خواهد بود. تا زمانی که مردم از آینده اقتصادی کشور احساس امنیت نکنند، طلا همچنان گزینه ارجح برای حفظ ارزش دارایی خواهد بود؛ حتی اگر بازدهی آن در مقایسه با بازارهای دیگر پایینتر باشد.
در این میان، باید به نکتهای مهم توجه داشت: افزایش گرایش مردم به خرید طلا، فقط یک واکنش مالی نیست؛ بلکه نوعی بیانیه اقتصادی خاموش نیز محسوب میشود. یعنی مردم با تصمیمهای مالی خود، بیاعتمادی به سیاستهای پولی، نوسانات بازار ارز، و بیثباتی ساختار اقتصادی را بازتاب میدهند. این ترجمه روان اقتصادی، بارها و بارها در رفتار بازار طلا و ارز بازتاب یافته و بر ضرورت اصلاح سیاستها در سطوح بالادستی تأکید دارد.
جمعبندی: طلا، بازتابی از بیاعتمادی و استراتژی بقا
افزایش نرخ تورم و کاهش پیوسته ارزش ریال، مردم را ناگزیر به اتخاذ استراتژیهایی برای حفظ داراییهایشان کرده است. در این میان، طلا نه تنها بهعنوان یک کالای فیزیکی، بلکه بهعنوان نمادی از اعتماد ازدسترفته به سیستم پولی و بانکی کشور شناخته میشود. استقبال گسترده از بازار سکه و شمشهای طلا، بیانگر بحران سرمایهگذاری در اقتصاد ایران است؛ بحرانی که اگرچه در ظاهر به رفتار فردی خلاصه میشود، اما در لایههای عمیقتر، حاصل بیثباتیهای ساختاری، سوءمدیریت و ناکارآمدی سیاستگذاریهاست.
نهادهایی مانند بانک مرکزی، اگر در پی هدایت این نقدینگی بهسمت بازارهای مولد هستند، باید ابتدا بسترهای اعتماد را بازسازی کنند. شفافسازی سیاستها، ثبات نرخ ارز، حذف رویههای خلقالساعه و جلوگیری از تداخل در بازارها از جمله اقدامات پایهای برای بازگرداندن سرمایهها به سمت تولید و اشتغال است. در غیر این صورت، طلا همچنان در قفسه خانهها و صندوقهای امانات، به حیات اقتصادی خود بهعنوان پناهگاه امن ادامه خواهد داد.
در نهایت، آنچه در رفتار اقتصادی مردم ایران دیده میشود، نه صرفاً یک حرکت مالی، بلکه تبلور یک اضطراب جمعی در برابر آیندهای مبهم است. تا زمانی که این اضطراب پاسخ شفاف و ساختاری دریافت نکند، طلا جایگاه خود را نه تنها حفظ خواهد کرد، بلکه شاید حتی بیش از پیش به نقطه اتکای طبقه متوسط و کمدرآمد بدل شود. سیاستگذاران اگر خواهان تغییر در رفتار اقتصادی مردم هستند، باید ریشههای بیاعتمادی را هدف قرار دهند؛ نه صرفاً عوارض آن را.







