هنری جورج؛ اقتصاددان اصلاحطلبی که مالیات زمین را راه عدالت میدانست
در تاریخ اندیشه اقتصادی، نام «هنری جورج» جایگاهی ویژه دارد؛ روزنامهنگار و اقتصاددان آمریکایی که در قرن نوزدهم با طرح نظریهی «مالیات واحد بر زمین»، مسیر تازهای برای اصلاح ساختار اقتصادی و کاهش نابرابری اجتماعی گشود. او در سال ۱۸۳۹ در فیلادلفیا به دنیا آمد و در ۱۸۹۷ در نیویورک درگذشت. گرچه هیچگاه استاد دانشگاه یا سیاستمدار رسمی نبود، اما آثار و اندیشههایش بر سیاستهای مالیاتی، اصلاحات شهری و جنبشهای عدالتخواهانه در سراسر جهان تأثیر ماندگار گذاشت.
بحران نابرابری در عصر صنعتی
قرن نوزدهم، عصر جهش فناوری و صنعتیشدن غرب بود، اما همزمان با رشد تولید و سرمایه، فقر شهری نیز گسترش یافت. هنری جورج، که خود در جوانی تجربهی بیکاری و تنگدستی را پشت سر گذاشته بود، از نزدیک شاهد تضاد میان پیشرفت اقتصادی و فقر اجتماعی بود. او به عنوان خبرنگار اقتصادی در سانفرانسیسکو بارها دربارهی افزایش قیمت زمینهای شهری، انحصار مالکیت و فاصله طبقاتی هشدار داد.
در نظر او، نظام اقتصادی سرمایهداری بهدلیل تمرکز ثروت در دست مالکان زمین، توانایی ایجاد رفاه عمومی را از دست داده بود. او بهدنبال پاسخ این پرسش رفت که چرا پیشرفت فنی به جای کاهش فقر، آن را عمیقتر کرده است؟
نظریه مالیات واحد بر زمین
پاسخ جورج در کتاب معروفش، «پیشرفت و فقر» (Progress and Poverty) منتشر شد؛ اثری که در سال ۱۸۷۹ به چاپ رسید و به سرعت در میان روشنفکران، فعالان اجتماعی و حتی سیاستمداران محبوب شد. در این کتاب، او استدلال کرد که افزایش ارزش زمین نه بهخاطر تلاش یا سرمایهگذاری مالک، بلکه بهدلیل رشد عمومی جامعه و فعالیتهای اقتصادی دیگران است.
به باور او، ارزش افزودهای که بدون کار و سرمایه به زمین افزوده میشود، نوعی رانت غیرمولد است. بنابراین باید این رانت را از طریق مالیات بر ارزش زمین بازپس گرفت. در نظام پیشنهادی او، تنها منبع درآمد دولت همین مالیات بود، و همهی مالیاتهای دیگر (بر درآمد، تجارت، تولید و…) حذف میشدند.
هدف: عدالت اقتصادی بدون دخالت افراطی دولت
هنری جورج خود را سوسیالیست نمیدانست و از مالکیت شخصی دفاع میکرد، اما باور داشت که زمین منبع مشترک همه انسانهاست و نباید ابزار سودجویی انحصاری باشد. نظریه او ترکیبی از آزادی اقتصادی و عدالت اجتماعی بود؛ میخواست بدون افزایش بوروکراسی دولتی، توزیع منصفانهی ثروت را ممکن کند.
از نگاه او، مالیات بر زمین نهتنها منجر به درآمد پایدار برای دولت میشود، بلکه از احتکار زمین، سفتهبازی و گسترش حاشیهنشینی شهری نیز جلوگیری میکند.
تأثیر بر اقتصاددانان و اصلاحگران بعدی
نظریات هنری جورج الهامبخش اقتصاددانان بزرگی چون میلتون فریدمن، جوزف استیگلیتز، و حتی مکتب اقتصاد رفاه بود. در قرن بیستم، بسیاری از شهرها، از جمله در استرالیا، نیوزیلند، و دانمارک، الگوهایی از مالیات بر ارزش زمین (Land Value Tax) را بهکار گرفتند که ریشه در اندیشههای او داشت.
در آمریکا، مکتب فکری «Georgism» شکل گرفت؛ جنبشی که بر پایهی اصول جورج، به دنبال ترکیب بازار آزاد با عدالت اجتماعی بود. حتی در مباحث مدرن اقتصاد شهری، ایدههای او در زمینهی عدالت فضایی و کارایی تخصیص زمین هنوز محل توجه است.
هنری جورج و نگاه ایرانی به زمین
هرچند نظریات او در فضای صنعتی غرب شکل گرفت، اما مفهوم «رانت زمین» در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نیز مصداق دارد. افزایش قیمت زمین شهری، بدون ایجاد ارزش واقعی، سالهاست یکی از عوامل اصلی تورم، نابرابری و رکود تولید در اقتصاد ایران است. از این منظر، مالیات بر عایدی سرمایه و مالیات بر زمین، ادامهی منطقی همان مسیر فکری هنری جورج است.
میراث فکری و درگذشت
هنری جورج در اواخر عمر نامزد شهرداری نیویورک شد تا اندیشههایش را در عمل پیاده کند، اما تنها چند روز پیش از انتخابات در سال ۱۸۹۷ درگذشت. مراسم تشییع او یکی از بزرگترین مراسمهای خاکسپاری قرن نوزدهم در آمریکا بود؛ بیش از صد هزار نفر از مردم عادی و روشنفکران در خیابانها حاضر شدند تا از مردی بدرقه کنند که میخواست عدالت اقتصادی را از طریق عقل و اخلاق، نه انقلاب و خشونت، به جامعه بازگرداند.
نتیجهگیری
هنری جورج را باید اقتصاددانی اخلاقگرا دانست که مسئلهی زمین را به مسئلهی عدالت پیوند زد. او باور داشت که شکاف طبقاتی نه سرنوشت محتوم بشر، بلکه نتیجهی ساختارهای اشتباه مالیاتی و مالکیتی است. در دنیای امروز که دوباره بحران نابرابری، قیمت مسکن و تمرکز ثروت به موضوعی جهانی تبدیل شده، بازخوانی ایدههای هنری جورج نه فقط یادآور گذشته، بلکه چراغی برای آیندهی اقتصاد عادلانه است.







