منظور از سیستم شاخص های مالی چیست؟ هر واحد یک مرکز اقتصادی نوعی داده آماده می کند که به وسیله مسئول جهت ارزیابی عملکرد آن واحد، بکار برده می شود.
این داده ها امکان دارد به اعمال، شرایط مالی کل موسسه و یا کارکرد فراهم کنندگان و مشتریان یک موسسه وابسته باشد ولی این داده ها به خودی خود معنا و محتوایی را در پی نخواهند داشت و هنگامی که با مقیاس برآورد نظیر روال موسسه، میانگین صنعت و موسسات همانند مورد قیاس قرار می گیرند، می توانند به مسئولان موسسه یاری رسانده تا درگیر خطاها و اشتباهات ناشی از داده های منحرف کننده نشوند.
تعریف کاملی از شاخص های مالی
شاخص های مالی سندپرداز جز گروه سامانه های حسابداری مدیریت به شمار می آید و برای مسئولان موسسات بزرگ که احتیاج به شناخت کارکرد واحد های متنوع تشکیلات خود دارند، طرح ریزی شده اند.
از امتیازات عمده این سامانه آن است که نه فقط دربردارنده تخمین کارکرد واحد های حسابداری است بلکه برای دیگر واحد ها مانند مهندسی، پشتیبانی، منابع انسانی، فروش، مارکتینگ، تولید و تدارکات هم قابل اعمال است.
در این سامانه می توان دو محتوای سنجه و شاخص را نام برد که سامانه می تواند در هر دو مولفه گزارش هایی صحیح و کاملی از میزان دوره ای و روال دوره ای آنها عرضه کند. سنجه، تابعی است که معمولا از گردش یا باقی مانده شماری از حساب ها حاصل می شود که به صورت مستقیم از تراز ها استحصال می گردد و به یک مورد داده های تعریف شده و معنا دار تبدیل می شود نظیر حقوق صاحبان یا فروش خالص.
مزایای عمده این مورد آن است که می توان تراز های مالی موسسات متنوع را با وجود تفاوت در فرم سرفصل، حساب ها را یکنواخت و معیار پذیر نمود.
اما شاخص از تسهیم دو سنجه استحصال می شود که می تواند مبین شرایط و موقعیت موسسه باشد. مخصوصا زمانی که با صنایع همانند و رقیب تطبیق داده شوند و یا دست کم روال آن در ادوار متنوع یک موسسه مورد وارسی قرار گیرد.
شاخص های مالی مطابق بکارگیری دارایی، نقد شوندگی، جریان نقد، کارکرد عملیاتی، ساختار سرمایه، راندمان سرمایه گذاری، عملکرد بازار، عملکرد پردازشهای مالی، عملکرد واحد های منابع انسانی، عملکرد واحد پشتیبانی، عملکرد واحد تولید و عملکرد فروش و مارکتینگ دسته بندی می شوند این دسته بندی نه فقط برای واحد حسابداری و مالی جالب و مورد استفاده است بلکه مورد ملاحظه استفاده کنندگان موسسه من جمله سرمایه گذاران و اعتباردهندگان می باشد.
معرفی مهم ترین شاخص های مالی
شاخص های مالی بسیار متعددی وجود دارند. سامانه ماخذ مالی سندپرداز یک وسیله بیان اظهار ۴ بعدی است که شاخص های مدنظر مسئولان را به آسانی در اقسام متنوع و از زوایای متنوع نشان می دهد به نوعی که می تواند داده را در سال های مالی متنوع، ادوار اظهار بیان ماهانه، ۳ ماهه، ۶ ماهه، ۹ ماهه و سالانه در قیاس با موسسات متنوع مورد ارزیابی و نظارت قرار دهد. در زیر به مهم ترین انواع شاخص های مالی خواهیم پرداخت که عبارتند از:
-
نسبت فروش به سرمایه در گردش
لازم است جهت پایین آوردن احتیاجات تامین مالی، مبلغ پول نقد بکار برده شده در موسسه را در مقدار کمی نگه دارید. یکی از مطلوب ترین روش ها جهت مشخص کردن مقدار تغییرات در بکارگیری از مبالغ نقد در طی زمان، نسبت فروش به سرمایه در گردش است.
این تناسب نمایانگر این است که چه مقدار وجه نقد جهت حفط بخش ویژه ای از فروش ها لازم است. این تناسب زمانی تاثیر گذار است که به روال آن دقت کنید به صورتی که مسئول می تواند مشاهده کند آیا تحولات بلند مدت در مبالغ وجه نقد مورد نظر شرکت برای اعمال همان مبلغ فروش وجود دارد.
-
نسبت فروش به هزینه های اداری
مسئله مهم، مقدار هزینه مورد نظر جهت ثبات بخش ویژه ای از میزان فروش است. برای مثال موسسه ای با راهبرد فروش سفارش های محدودی به مشتریان خود، احتیاج به واحد حسابداری بزرگی نه فقط جهت نشر میزان زیادی از صورت حساب ها بلکه جهت پردازش میزان بسیاری از پرداخت ها دارد.
به صورت مشابه اگر موسسه ای احتیاج به پرسنل زیادی جهت ایجاد درآمد داشته باشد، کارمند منابع انسانی به همان اندازه عظیم می باشد. در همچین فاکتور هایی ضروری است مطمئن شوید هزینه های سازمانی با دقت کافی تنظیم شده اند که تاثیر چندانی بر روی سود ندارد.
-
نسبت هزینه تعمیر و نگهداری به دارایی های ثابت
این تناسب جهت تخمین سن مجموعه مشترک دارایی های ثابت اعلام شده در صورت های مالی ثمر بخش است. اگر این تناسب روال صعودی داشته باشد موسسه احیانا به جانشین هایی برای دارایی احتیاج دارد. همچنین روال صعودی بیان کننده به کارگیری زیاد دارایی است که احتیاج به تعمیرات مترقی بی موقع کار دارد. اگر تناسب بالا به صورت ناگهانی بدون بالا رفتن همزمان در میزان دارایی های ثابت، کم شود، بیان کننده آن است که اعتبار نقدی موسسات به پایان رسیده و توانایی مقابله با تعمیرات دارایی های فعلی را ندارد یا اینکه نمی تواند دارایی جدیدی تهیه کند.
-
نسبت هزینه های فروش به فروش
یکی از عمده ترین انواع شاخص های مالی، نسبت هزینه های فروش به فروش است.بعضی فروش ها برای موسسه به میزانی هزینه بر هستند که حاشیه ایجاد شده از هر گونه فروش حتی مخارج فروش را هم ساپورت نمی کند.
این تناسب جهت مشخص کردن هزینه بی ثبات فروش مطلوب است تا اینکه مدیر کل بتواند مشخص کند که آیا سامانه های فروش بایستی تغییر کنند تا به رویکرد مخارج محدود تر منتهی شود.
-
نرخ سربار
نرخ سربار جهت مشخص کردن هزینه سربار بکار برده می شود و لازم است جهت یک بخش تولیدی با کالای کامل شده یا مبالغی از سرویس های عرضه شده به مشتری استفاده شود.
-
نسبت سربار به قیمت تمام شده فروش
روند دراز مدت در طی قرن های گذشته بیان کننده جانشین تدریجی مخارج کار بی واسطه با مخارج سربار در قیمت تمام شده محصول فروش رفته است. در حال حاضر سربار حداکثر میزان مخارج را در این طبقه برای موسسات دارد.
با توجه به اهمیت بسیار آن، تناسب سربار به قیمت تمام شده فروش خواسته شده است تا اینکه مسئولان بتوانند مشاهده کنند که آیا بالا رفتن مبلغ در مخارج سربازی موجود است که احتیاج به کم کردن داشته باشد.
-
گردش سرمایه
این مورد به وسیله سرمایه گذاران بکار برده می شود تا قابلیت موسسه را جهت تبدیل مستمری صاحبان و بدهی به وجوه فروش مشخص کنند.
تناسب زیاد فروش به مستمری صاحبان و بدهی، بیان کنند میزان زیادی از عملکرد در ایجاد فروش است. روال این مقیاس بایستی مورد ارزیابی قرار گیرد تا معلوم شود که آیا تحولاتی در میزان عملکرد فروش در طی زمان وجود دارد.
-
نسبت دارایی های عملیات
از دیگر انواع شاخص های مالی می توان به این مورد نیز اشاره کرد که تنها بر پایه داده های ترازنامه است و جهت بکارگیری مسئولان طرح ریزی شده تا بتوانند مشخص کنند که کدام یک از دارایی ها را می توان بصورت مطمئنی از موسسه حذف کرد بدون اینکه امکانات عملیات آن حذف شود. در نهایت دارایی هایی که راندمان سرمایه گذاری به وجود نمی آورند را می توان از بین برد.
-
حاشیه فروش
برای ارزیابی این تناسب فروش، مخارج توزیع و قیمت فروش را جمع آوری می کنند در نهایت کلیه سود ها را از امور درآمد زای موسسه جدا می کنند. افزون بر این می تواند همانند حاشیه سود پیش از مخارج اداری مدنظر قرار گیرد.
استخراج و تحلیل شاخص های مالی
در محاسبه فروش در پی تعریف شاخص های مالی مطلوب جهت وارسی کارایی فروش هستیم.
با تشریح شاخص های سنجش کارکرد، میزان تاثیر گذاری و عملکرد را به راحتی می توان ارزیابی کرد و مطابق آن برنامه ریزی، رسیدگی، اجرا و مبادرت اصلاحی انجام داد. فقط در این شرایط است که دستور کار مدیریت کارکرد و بهسازی، حامی مطلوبی از نظر داده های معتبر پیدا کرده و بازدهی آنها افزایش یافته است.
-
جمع آوری اطلاعات
جمع آوری داده های درست و صحیح بر دوش شخص است. در مراکز ی که جمع آوری داده ها، ارزیابی شاخص ها، رسم نمودار ها و تمهید گزارش های متنوع قسمتی از امور مدیریت می باشد، ارزیابی این شاخص ها با بکارگیری زمان و انرژی اندکی انجام می گیرد.
ولی چنانچه این گونه نباشد دست کم بایستی از ابتدا آغاز کرد و سازو کار هایی را جهت آماده سازی داده های دقیق و درست طرح ریزی کرد تا بتوان شاخص های مالی را ارزیابی کرد.
-
مقیاس پذیرش شاخص
جمع آوری داده ها، ارزیابی شاخص ها و رسم نمودار های روال شاخص ها که معمولا مراحل آغازی کار هستند، علاوه بر این موارد باید اساسی را به عنوان مقیاس پذیرش مشخص کرد.
مقیاس پذیرش مقداری است برای شاخص که دسترسی به آن نمایانگر شکل گیری حد معمولی از دسترسی به مقاصد عملکردی است.
برای مشخص کردن مقیاس پذیرش بایستی این گونه عمل کرد که دست کم برای چند دوره سنجش، میزان شاخص را ارزیابی کرد. اینکه چند دوره را مدنظر قرار دهید به نوع شاخص وابسته است. ولی برای اینکه از میزان و محدوده تغییرات عادی آن مطلع شد بایستی دست کم ۳ دوره را مورد ارزیابی قرار داد.
بعد از ارزیابی میزان شاخص های مالی در ۳ دوره مستمر، حد وسط این ۳ دوره را ارزیابی کرده و آن را به منزله مقیاس پذیرش بکار می برند.
برای مثال سنجش مقدار خشنودی مشتریان در ۳ ماهه اول تا سوم سال اعداد ۹۵ درصد، ۸۰ درصد و ۸۵ درصد بدست آمده است. حد وسط این سه عدد ۸۵ درصد است. این میزان را می توان به عنوان مقیاس پذیرش شاخص خشنودی مشتری ها قرار داد.
-
هدف
مسئله عمده تری می توان اعمال نمود و آن مبادرت به مشخص کردن هدف برای شاخص است. در وضعیت عادی برای صاحب پروسه، دسترسی به مقیاس پذیرش نمایانگر کارکرد مطلوب است. مسئله مقابل کارکرد مطلوب، عملی ساختن حداقل های مشخص شده است.
در صورتی که با مشخص شدن هدف که مسلما باید زیادتر و بالاتر از مقیاس پذیرش باشد شخص انگیزه های ضروری را برای اعمال بهسازی ایجاد می کند. برای مثال اگر مقیاس پذیرش شما تقریبا ۸۵ درصد است می توانید میزان ۹۰ درصد یا ۹۵ درصد به عنوان مقصد قرار دهید و برای رسیدن به آن نقشه بکشید.
تفاوت شاخص صنعت با شاخص های مالی
پیش از آنکه بخواهیم در خصوص تفاوت شاخص های مالی با شاخص صنعت مباحثی را عرض کنیم بهتر است به این مسئله اشاره کنیم که موسسات را معمولا مطابق با چگونگی فعالیتشان دسته بندی می کنند. موسسات تولیدی و خدماتی دو گروه عمده موسسات بورسی به شمار می آیند.
حدود ۶۰ درصد موسسات فعال و کارا در بورس را موسسات تولیدی ایجاد می کنند. موسسات موجود در گروه اول را در دسته شاخص صنعت و موسسات تمهید سرمایه را در دسته شاخص مالی قرار می دهند. بهتر است بدانید که نحوه ارزیابی این دو نوع شاخص مطابق میانگین متناسب موسسات فعال و کارا در آن شاخص هستند.
انواع شاخص های مالی در بورس
شاخص های مالی در بورس انواع مختلفی دارد که عبارتند از:
-
شاخص مالی بورس
به شاخص های مالی بورس شاخص نرخ و بازده نقدی هم گفته می شود بیانگر مقدار عمومی نرخ ها و سود نقدی موسسات قبول شده در بورس است. در این حقیقت این شاخص بیانگر حد وسط راندمان سرمایه گذاران در بورس است.
مسئله ای که بایستی در وارسی راندمان شاخص کل در نظر بگیرید این است که وضعیت صعودی این شاخص نمایانگر سودآوری کلیه موسسات در بورس نیست زیرا که شاخص موید حد وسط راندمان کل موسسات است.
به بیانی دیگر امکان دارد بعضی از موسسات در طی سال در صورتی که شاخص حالت صعودی داشته، کاهش نرخ بسیاری داشته است، یا برعکس، امکان دارد سهام بعضی از موسسات در مواقعی که شاخص در حال کاهش است رشد مطلوبی داشته باشد.
در بازبینی شاخص کل بایستی به این مسئله دقت کرد که موسسات بزرگتر تاثیر بیشتری بر روی نمو یا افت سهام دارند.
اغلب با ایجاد سبد سهام از موسساتی به میزان بزرگی بازار می توان برآیند سبد را نزدیک به برآیند شاخص کل بورس کرد. در جهان بعضی از صندوق های شاخصی موجودند که برآیند آنها معادل برآیند شاخص های مالی بورس است.
این صندوق ها گونه ای از صندوق های سرمایه گذاری مشاع هستند که مسئولان صندوق سعی می کنند تا سبدی از اسناد بهادار با تلفیق و وزن های هماهنگ با یک شاخص ماخذ را ایجاد کنند.
-
شاخص کل هم وزن
در تشریح شاخص مالی بورس می توان بیان کرد که سهام موسسات گسترده تر و با اعتبار بازار بالاتر، تاثیر فزاینده ای بر میزان شاخص کل دارند که این مسئله به سهم خود ضعف این شاخص را به نمایش می گذارد.
ولی افزون بر شاخص کل، شاخص دیگری به اسم شاخص هم وزن موجود است که اندازه موسسات در ارزیابی آن اثری نداشته و وزن کلیه موسسات را به شکل برابری مدنظر قرار داده اند. سرمایه گذاران افزون بر بازبینی شاخص کل بایستی شاخص هم وزن را هم مورد بازبینی قرار دهند؛ زیرا که شاخص هم وزن مطلوب تر می تواند شرایط بازار سرمایه را به نمایش بگذارد.
از شاخص کل می توان جهت پیش بینی وضعیت آتی بازار استفاده کرد. بدین جهت واشکافی هنری این شاخص به عنوان یکی از شیوه های مرسوم تحلیلی به وسیله سرمایه گذاران به کار برده می شود. در کنار شاخص کل، شاخص هم وزن را نیز برای پیش بینی آتی بازار بکار می برند.
-
شاخص قیمت (وزنی- ارزشی)
این شاخص بیان کننده عرصه عمومی نرخ سهام موسسات قبول شده در بورس است.
فرق شاخص کل با این نوع شاخص در این است که شاخص کل افزون بر بالا رفتن نرخ سهام سود نقدی آن ها را در ارزیابی در نظر می گیرند.
اگرچه این شاخص هم حد وسط است و نمایانگر افزایش گروهی نماد ها نیست. امکان دارد نرخ سهام موسسات کوچک بازار بالا و موسسات بزرگتر کمتر باشد و در نهایت شاخص نرخ نزولی و منفی می شود.
موسسات بزرگ اکثر شاخص را تحت الشعاع قرار می دهند.
-
شاخص قیمت
شاخص قیمت بیان کننده بخش عمومی نرخ سهام موسسات قبول شده در بورس یا به بیانی دیگر معادل برایند حاکی از بالا رفتن نرخ سهام است. در این شاخص وزن کلیه موسسات در ارزیابی شاخص برابر مدنظر واقع شده است و تحولات شاخص واضح تر است و در این صورت می توان به طور مناسبی شرایط عمومی بازار را استنباط کرد.
-
شاخص آزاد شناور
این نوع شاخص، شاخص قیمت را مطابق میزان سهام شناور در بازار به نمایش می گذارد.
مقصود از توزیع شاخص آزاد شناور تجزیه و تحلیل رفتار قسمتی از بازار است که نیدینگی بیشتری دارد چرا که در بازبینی این نوع شاخص تنها میزان سهامی که در دسترس سرمایه گذاران قرار دارد و همیشه در حال داد و ستد است، ارزیابی می شود و آن قسمت از سهام که در دسترس سهامداران اصلی است و توانایی داد و ستد ندارد ارزیابی نمی شود.
-
شاخص بازار اول و بازار دوم
در مجموع موسساتی که به بازار اول بورس وارد می شوند از نظر سرمایه، شرایط سودآوری و درصد سهام شناور آزاد در شرایط مطلوب تری قرار دارند و موسساتی که از لحاظ این مقیاس ها در وضعیت پایین تری واقع شده باشند جز بازار دوم به حساب می آیند.
در این صورت شاخص بازار اول بیان کننده عرصه عمومی نرخ سهام موسساتی است که در بازار اول بورس تایید شده اند و شاخص بازار دوم هم بیان کننده عرصه عمومی نرخ هایی است که در بازار دوم قبول شده اند.