بنابر آخرین گزارش بنیاد تحقیقاتی گارتنر (Gartner) 91 درصد از کسب و کارها به نوعی تحول دیجیتال را آغاز کردهاند و ۸۷ درصد از پیشگامان در صنایع مختلف بر این باورند که دیجیتالی شدن اولویت کنونی آنهاست. همچنین، بازار فناوریهای مرتبط با تحول دیجیتال و بخصوص هوشمندسازی فرآیندها در سال ۲۰۲۲ نزدیک به ۱.۹ تریلیون دلار بود که با رشد ۲۱.۶ درصد در سال، انتظار میرود تا سال ۲۰۳۰ به ۹ تریلیون دلار برسد.
در گزارشی دیگر از WEF، چنین پیشبینی شده که تا سال ۲۰۲۵ بیشتر از ۱۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد جهانی اضافه شود؛ افزایشی که تنها محصول تحول دیجیتال در این بازه ۲ ساله است. همچنین، در سال ۲۰۲۲ بخش خصوصی ۹۱ میلیارد دلار بر روی هوش مصنوعی سرمایهگذاری کرده که نسبت به ۲۰۲۱ نزدیک به ۲۶.۵ درصد رشد داشته است.
بنابراین، مشخص است که شرکتها در سراسر جهان دیجیتالی شدن را پذیرفتهاند و این تحول اکنون بزرگترین مزیت رقابتی را تعریف میکند. چنانکه در یکسال پیش، اصلیترین محرکه در تحول دیجیتال سازمانها و هوشمندسازی عملیات، افزایش فرصتهای حرفهای (۵۱ درصد) و چالشهای رقابتی در اکوسیستمهای صنعتی (۴۱ درصد) بودهاند.
دیجیتالی سازی، خودکارسازی و هوشمندسازی
انقلاب صنعتی چهارم کلیتی است که در آن فناوری نقشی محوری را در انتقال سازمانها به انواعی با بهرهوری بالاتر، نوآوری بیشتر و توسعه پایدار بازی میکند. در اینجا فناوری میتواند یک چیپ (Chip) کوچک از یک وسیله خانگی یا صنعتی باشد، نرمافزاری که پاسخی هوشمندانه و مستقل به سوالات مشتریان میدهد یا اینکه خودروی صنعتی و بدون سرنشین بزرگی است که در یک معدن به فعالیت استخراج مشغول است. همه این فناوریها زیرساختهای لازم برای فعالیتهای بزرگتری چون دیجیتالی سازی، خودکارسازی و هوشمندسازی عملیات را تشکیل میدهند.
دیجیتالی سازی
منظور از دیجیتالی سازی فعالیت یا مجموعهای از فعالیتهاست که به واسطه آنها یک فرآیند آنالوگ به حالت دیجیتال تبدیل میشود، بدون اینکه بر ماهیت فرآیند (دلیل وجود و نوع نتیجه آن) تغییر چندانی اعمال شود. همچنین، منظور از آنالوگ در اینجا حضور بیشتر نیروی انسانی و منظور از دیجیتال حضور بیشتر فناوری در مراحل مختلف انجام فرآیند است.
از شبکههای اجتماعی گرفته تا همزادهای دیجیتالی که فرآیندهای پیچیده یک سازمان را شبیهسازی میکنند، دیجیتالی سازی در تاروپود جوامع و صنایع مختلف تنیده شده است. برای نمونه، تا پایان سال ۲۰۲۲ نزدیک به ۶.۴ میلیارد گوشی همراه فعال وجود داشتند که ردی از حضور آنها در جایی از صفحات گسترده اینترنت به جا مانده است؛ این تعداد گوشی همراه تا ۲۰۲۸ به ۷.۷ میلیارد میرسد، یعنی حضور آنلاین مردم به با سرعتی بالا همچنان در حال افزایش است.
درنتیجه، مشتریان و ارباب رجوعهای سازمانها دنیای دیجیتال را بهتر از پیش میشناسند و محصولات و خدماتی را طلب میکنند که با فناوری روز ارتباط تنگاتنگی دارد. دیجیتالی سازی تلاشی همهجانبه برای دریافت سهم بیشتری از این حضور آنلاین مردم و افزایش بهرهوری فرآیندها با بهرهگیری بیشتر از فناوری است.
خودکار سازی
در سال ۲۰۲۱، نزدیک به ۵.۴ میلیارد دلار صرف پروژههای خودکارسازی در صنایع مختلف شد. این عدد برای سال ۲۰۲۳ دو برابر است و تا سال ۲۰۳۰ اختلافی باورنکردنی حاصل میشود. هدف از خودکارسازی افزایش استفاده از فناوری، برنامهنویسی، رباتیک و فرآیندهای خودکار برای کاهش وابستگی به نیروی انسانی، کاهش خطا در عملیات و افزایش بهرهوری است.
بر اساس گزارش شرکت مکنزی، در سالهای پیش رو ۶۴ درصد از کل فرآیندها در بخش تولید، خودکارسازی خواهند شد. در نتیجه این خودکارسازی، بهرهوری به صورت نمایی و سالانه ۰.۸ تا ۱.۴ درصد رشد خواهد کرد و تنها شرکتهایی امکان بقا و رقابت دارند که خودکارسازی را در استراتژیهای میان مدت و بلندمدت خود دیده باشند. بنابر تحقیق HBR، نود درصد کارمندان در صنایع مختلف بر این باورند که خودکارسازی سطح بهرهوری آنها را نیز بالا برده و ۸۵ درصد بر این باورند که ابزارهای خودکارسازی سطح تعامل تیمی را نیز افزایش دادهاند. برای نمونه، ۸۰ درصد از کارکنانی که در یک سازمان با سطح خودکارسازی بالا فعالیت میکنند بر این باورند که ابزارهای خودکارسازی زمان بیشتری برای بودن با خانواده، ارتقاء مهارتهای حرفهای و شخصی، ارتباط بهتر با مشتریان و اعضاء سازمان در اختیار آنها قرار دادهاند. بنابراین، خودکارسازی نه تنها عاملی در کاهش نقش انسان در توسعه جهان خود نیست، بلکه محرکی برای افزایش خلاقیت و آرامش روحی اوست.
هوشمندسازی
منظور از هوشمندسازی ترکیب دیجیتالی سازی با خودکارسازی و افزایش دسترسیهای ماشین به نفع بهرهوری در عملیات صنعتی و غیرصنعتی است. برای مثال، هوش مصنوعی میتواند نیاز به حسگرهای محیطی را در گوشه به گوشه عملیات تشخیص دهد، دادههای مفید را از انواع اضافی جدا و تحلیل کند و برای آینده عملیات سناریو سازی کند. از این طریق، ماشینها نه تنها عاملان اجرای عملیات مختلفاند، بلکه توسط پلتفرمی هوشمند کنترل میشوند که امکان خطای کمتری دارد، احساسات را در عملیات دخیل نمیکند و از جنس فضا و ماهیت دیجیتال است.
هوشمندسازی برای یک سازمان یا صنعت، به منزله درک بسیار بالای اعضاء آن از نیاز کنونی در دیجیتالیسازی عملیات، بهرهگیری از الگوریتمهای یادگیری ماشین برای انتقال بخشی از قدرت به پردازشگرهای کامپیوتری و تمرکز حداکثری بر روی بهرهوری و شیوههای ارتقاء آن است. اگر بخواهیم مقایسهای کوتاه از سه واژه دیجیتالی سازی، خودکارسازی و هوشمندسازی داشته باشیم، بهترین شیوه ارائه مثالی از یک کارخانه تولید خودروهای بدون سرنشین صنعتی یا سواری است. خودروهای بدون سرنشین محصولات هوشمندی هستند که از قابلیتهای هوش مصنوعی بهره میبرند تا استقلال عملیاتی داشته باشند (خودکارسازی)، در خط تولید آنها رباتهایی وجود دارند که مفهوم دیجیتالی شدن را به خوبی تداعی میکنند و مشتریهایی سراغ آنها میروند که بهرهوری حاصل از موج دیجیتالی شدن را تشخیص دادهاند.
انقلاب صنعتی چهارم و توسعه اقتصاد دیجیتال
تمام فعالیتهای دیجیتالی سازی، خودکارسازی یا هوشمندسازی، محورهایی از تفکر بزرگتری به نام انقلاب صنعتی چهارم هستند. منظور از انقلاب صنعتی چهارم، ایجاد تحولی بنیادی در نحوه انجام فعالیتهای صنعتی و بهبود جزء به جزء آنها با بهرهگیری حداکثری از فناوری روز است. علاوه بر این، انقلاب صنعتی چهارم، تعامل با مشتری را نه به شیوه سنتی، بلکه از جنس کنونی و دیجیتال میبیند؛ آنجا که حضور آنلاین مشتریان تمرکز سازمانهاست و فعالیتهایی چون بازاریابی، فروش و ارتباط با مشتری به شکلی حداکثری مجازی میشود.
به ویژه، در این انقلاب صنعتی، اقتصاد (خرد و کلان) نیز تحولی همهجانبه را تجربه خواهد کرد. بخصوص وقتی عرضه و تقاضا دیگر تنها یک جریان فیزیکی نیست و خواستگاه یا بازار مجازی نیز بر تعامل مشتری و عرضه کننده کالا و خدمات تأثیر میگذارد. منظور از اقتصاد دیجیتال فعالیتهای اقتصادی حاصل از میلیاردها میلیارد ارتباط آنلاین بین مردم، کسب و کارها، تجهیزات، داده، فرآیندها و ماشینهاست. بنابراین، ستون اصلی این اقتصاد جدید، ارتباطات آنلاین و فناوریهایی است که این ارتباطات را حفظ و تشدید میکنند. بخصوص، فناوری باعث شده که سازمانها شیوههای ارتباطی دیجیتالی را برگزینند، ماشینها به نقطه تعامل ویژهای باهم برسند و آنچه تعامل موفق (در تجارت) نامیده میشود دگرگون گردد.
برای اینکه با سطح این دگرگونی در کسب و کار آشناتر شوید چند مثال میزنیم: uber به عنوان بزرگترین شرکت تاکسیرانی دنیا صاحب هیچ تاکسیای نیست، فیسبوک به عنوان بزرگترین شرکت فعال در دنیای سرگرمی تقریبا هیچ محتوایی تولید نمیکند، علیبابا به عنوان یکی از بزرگترین خرده فروشهای آنلاین هیچ فرآیند و زیرساخت انبارداری ندارد و اکثر شرکتهای فعال در زمینه اجاره خانه، هیچ خانهای به عنوان دارایی ندارند.
تحول دیجیتال تحول اقتصادی را نتیجه میدهد؛ جایی که اقتصاد دیجیتال تلاش میکند اقتصاد سنتی را به عقب براند و بهرهگیری خود از فناوری را به عنوان اهرمی قدرتمند در این سهم خواهی به کار گیرد. در اقتصاد دیجیتال، حضور موفقتر یعنی حضوری دیجیتالیتر، یعنی اینکه لینکهای بیشتری از شبکه ارتباط جهانی به سازمان شما متصل است، رغبت بالاتری برای جستجوی نام و محصولات سازمان شما وجود دارد و شما یک قدم از همه سازمانهای دیگر در اتخاذ فناوری روز جلوتر هستید.
توسعه اقتصاد دیجیتال در صنعت
اقتصاد دیجیتال را میتوان انگیزهای جدید برای سازمانهای سنتی دانست، سازمانهایی که هنوز دیجیتالی سازی همهجانبه را جدی نگرفتهاند و به گذشته حرفهای خود تکیه زدهاند. اقتصاد دیجیتال بیشتر از ۱۵ درصد کل GDP جهانی را تشکیل میدهد و با سرعت ۲.۵ برابر بیشتر از ۱۰ سال پیش در حال اتخاذ سهم بیشتری از اقتصاد جهانی است. کسب و کارهای اینترنتی به وزنههای سنگینی بدل شدهاند که گرانش حضور خود را بر سازمانهای دیگر دیکته میکنند. آنها به هر ارتباط جمعی پل میزنند، ارتباطات جدید و آتی را خوب میشناسند و هرجا که لازم باشد بازار کوچک آنلاینی خلق میکنند. بنابراین، هر استارتآپ کوچکی میتواند از شهرت آنلاین خود برای ورود به یک صنعت تخصصی استفاده کند یا نماینده فروش شرکتی باشد که هیچ نقشی در بخش تولید و مدیریت آن ندارد.
هوشمندسازی نیز جریان جدیدی است که برداشت بیشتر و هوشمندانه از اقتصاد دیجیتال را ممکن میسازد. سازمانهایی که از عملیات هوشمند شده بیشتری در فرآیندهای خود بهره میبرند، سریعتر با فناوریها و شبکههای ارتباط جمعی اتصال پیدا میکنند و زمان و انرژی بیشتری برای تصمیمگیری و عمل درباره نحوه واکنش به بازارهای آنلاین جدید و نوسانهای شدید در رفتار مشتریان در اختیار دارند. درنهایت، اقتصاد دیجیتال و انقلاب صنعتی چهارم، دو تحول متصل به هم هستند که توسعه یکی در گرو رشد دیگری است. اقتصاد دیجیتال آنقدر قدرتمند است که سازمانها یکی پس از دیگری فعالیتهای مالی و فروش خود را به آن مهاجرت میدهند و هر سازمانی که حضور دیجیتال ضعیفی دارد، بهره کمتری از اقتصاد دیجیتال رو به رشد دریافت میکند. درنتیجه، برای برداشت حداکثر سهم از هر بازار کنونی باید ترکیبی از سیاستهای هوشمندسازی و فعالیت اقتصادی دیجیتال در سازمان اتخاذ شود.